معنی وجد:خرسندی شادمانی، خوشی،
به وجد آمدن یعنی چه:شاد شدن
معنی وَجَدَ عربی به فارسی:پیدا شده است
معنی یوجد به فارسی:وجود دارد
معنی وجدت: یافت شد

معنی خصلت:خو -خوی- منش- سرشت- نهاد

معنی هلاک:مرگ نابودی- نیستی

معنی فروغ:درخشش پرتو- تابندگی- تاب- تابش

معنی مقصد:کرانه آماجگاه- خواستگاه

معنی غفلت چیست:ناآگاهی فراموشکاری- فروگذاری- از یاد بردن

معنی فضیلت:فزونی برتری- دانایی

معنی کاهلی:تنبلی

معنی تهیدست:فقیر

معنی رام:آرام آمخته- منقاد- اهل- مطیع- تابع- مانوس- فرمانبردار
 

معنی طرار:مکار جیب بر-زیرک- دزد- زیبا- راهزن- دلربا- سارق
 

به جان زنده‌دلان، سعدیا، که ملک وجود   نیرزد آنکه دلی را ز خود بیازاری

ای سعدی، قسم به جان انسان‌های پاک دل، این دنیا ارزش آن را ندارد که کسی را از خود ناراحت کنی و کسی را برنجانی