- جمعه, ۱۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۲۸ ب.ظ
هم خانواده کلمه تصویر
کلمه "تصویر" هم خانوادههای مختلفی دارد که از نظر ریشه و معنا به هم نزدیک هستند. از جمله این کلمات میتوان به مصور، تصور، صورت، تصاویر و صور اشاره کرد
مترادفهای کلمه تصویر نیز شامل عکس، نگاره، نقاشی و ترسیم است، در حالی که متضادهای آن میتوانند کلماتی مثل پوچ یا بیشکل باشند
تصویر، به نمایشی از یک شیء، صحنه یا مفهوم گفته میشود که معمولاً با استفاده از اشکال، رنگها و سایهها ایجاد میشود. تصویر میتواند به صورت دو بعدی یا سه بعدی باشد.
مترادف
مترادفهای تصویر عبارتند از:
- عکس
- نگاره
- نقاشی
- طرح
- نقشه
متضاد
متضاد تصویر عبارت است از:
- عدم تصویر
- پوچ
- خالی
- بیشکل
- بیرنگ
مثال
برای درک بهتر این مفاهیم، به مثالهای زیر توجه کنید:
-
معنی:
- او یک تصویر از یک گل را کشید.
- او یک عکس از خانوادهاش گرفت.
-
مترادف:
- او یک نقاشی از یک منظره کشید.
- او یک طرح از یک ماشین را کشید.
-
متضاد:
- تصویری از او وجود ندارد.
- نقاشی دیوارها پوچ بود.
تصویر در زبان فارسی
تصویر در زبان فارسی یک واژهٔ عربی است که به معنای «نمایش»، «عکس» و «نگاره» است. این واژه در فارسی از قرن چهارم هجری قمری به کار رفته است.
تصویر در زبان فارسی میتواند به صورت اسم، صفت و فعل به کار رود. به عنوان اسم، تصویر به معنای «نمایش»، «عکس» و «نگاره» است. به عنوان صفت، تصویر به معنای «مصور»، «نگارین» و «نقاشیشده» است. به عنوان فعل، تصویر به معنای «تصویر کردن»، «نقاشی کردن» و «عکس گرفتن» است.
در زبان فارسی، تصویر میتواند به صورت مفرد یا جمع به کار رود. به عنوان مثال:
- تصویر (مفرد)
- تصاویر (جمع)
تصویر میتواند در ترکیب با سایر کلمات نیز به کار رود. به عنوان مثال:
- تصویرسازی
- تصویربرداری
- تصویرپردازی
تصویر یکی از واژههای مهم در زبان فارسی است که کاربردهای فراوانی دارد.