جمله سازی با کلمه حتما کلاس دوم
مادر عزیزم،
تو مهربان‌ترین و باارزش‌ترین فرد در زندگی من هستی. از همان ابتدا که مرا به دنیا آوردی، با محبت و صبوری فراوان مرا بزرگ کردی.
همیشه به یاد دارم که چطور شب‌های بسیاری را بیدار ماندی تا از من مراقبت کنی. چطور وقتی بیمار بودم، کنارم بودی و دستم را گرفتی. چطور همیشه سعی کردی بهترین‌ها را برایم فراهم کنی.
ممنونم که همیشه حامی من بودی. بدون تو و محبت بی‌دریغت، هرگز به اینجا نمی‌رسیدم. تو الگو و الهام‌بخش زندگی من هستی. امیدوارم روزی بتوانم جبران کنم و محبت‌هایت را بازگردانم.
دوستت دارم مادر عزیزم.
وقتی پاییز می‌شود، مدرسه‌ها باز می‌شوند و ما به مدرسه می‌رویم. دوستان قدیمی‌مان را می‌بینیم و شاید هم دوستان جدید پیدا می‌کنیم. هنوز در حال و هوای تابستان هستیم، اما وقتی معلم اولین درس را می‌دهد و اولین تکلیف را به ما می‌دهد، کم‌کم باور می‌کنیم که سال تحصیلی شروع شده است.
در پاییز هوا کم‌کم سرد می‌شود. با تغییر ساعت، ناگهان روزها یک ساعت کوتاه‌تر و شب‌ها یک ساعت بلند‌تر می‌شوند. در پاییز صدای غارغار کلاغ‌ها بیشتر به گوش می‌رسد. فکر می‌کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه‌تر شده‌اند و ما در حالی به خانه برمی‌گردیم که نزدیک غروب است و کلاغ‌ها دوست دارند در این موقع روز غارغار کنند.
