- جمعه, ۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۰ ب.ظ
انشا در مورد احترام به بزرگترها
احترام به بزرگترها
احترام به بزرگترها یکی از مهمترین آموزههای دینی و اخلاقی است. احترام به بزرگترها یعنی اینکه ما به آنها ارزش قائل باشیم و رفتار مناسبی با آنها داشته باشیم.
احترام به بزرگترها دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایل این است که آنها تجربه بیشتری از ما دارند و میتوانند به ما کمک کنند تا در زندگی موفق شویم. دیگری این است که آنها به ما لطف کردهاند و ما وظیفه داریم که از آنها قدردانی کنیم.
احترام به بزرگترها به شکلهای مختلفی میتواند انجام شود. یکی از این شکلها این است که ما از آنها با احترام یاد کنیم و از آنها با کلمات محبتآمیز صحبت کنیم. دیگری این است که به حرفهای آنها گوش دهیم و از آنها نصیحت بگیریم. همچنین، ما باید به بزرگترها کمک کنیم و در کارهایشان از آنها یاری جوییم.
احترام به بزرگترها علاوه بر اینکه باعث میشود که ما انسانهای بهتری شویم، باعث میشود که در جامعه نیز از احترام بیشتری برخوردار شویم. وقتی ما به بزرگترها احترام میگذاریم، آنها نیز به ما احترام میگذارند و این باعث میشود که روابط اجتماعی ما بهتر شود.
در اینجا چند راهکار برای احترام به بزرگترها آورده شده است:
- وقتی بزرگتر از شما وارد اتاق میشود، با احترام از جای خود بلند شوید.
- وقتی بزرگتر از شما صحبت میکند، به او گوش دهید و حواستان را پرت نکنید.
- از بزرگترهای خود با احترام یاد کنید و از آنها با کلمات محبتآمیز صحبت کنید.
- به بزرگترهای خود کمک کنید و در کارهایشان از آنها یاری جویید.
- از بزرگترهای خود عذرخواهی کنید اگر کاری اشتباه انجام دادید.
احترام به بزرگترها یک وظیفه اخلاقی است که همه ما باید آن را انجام دهیم. با احترام به بزرگترها، ما جامعهای مهربانتر و با محبتتر خواهیم داشت.
یک داستان برای تقویت مفهوم احترام به بزرگترها
روزی روزگاری، پسری به نام علی بود که به بزرگترها احترام نمیگذاشت. او همیشه با آنها بد حرف میزد و از حرفهایشان گوش نمیکرد.
یک روز، علی با پدرش به پارک رفته بود. در پارک، یک پیرمرد نشسته بود و کتاب میخواند. علی به پیرمرد نزدیک شد و با صدای بلند شروع به صحبت کرد. پیرمرد از حرفهای علی ناراحت شد و کتابش را بست.
پدر علی از او پرسید: «چرا اینطور با پیرمرد حرف میزدی؟»
علی گفت: «او پیر است و دیگر هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.»
پدر علی گفت: «این حرفها درست نیست. پیرمردها تجربه زیادی دارند و میتوانند به ما کمک کنند.»
علی گفت: «من به حرفهای پیرمردها گوش نمیدهم.»
پدر علی گفت: «تو باید احترام به بزرگترها را یاد بگیری.»
علی گفت: «من نمیخواهم احترام به بزرگترها را یاد بگیرم.»
پدر علی گفت: «خیلی خب. من هم به حرفهای تو گوش نمیدهم.»
پدر علی و علی از پارک بیرون آمدند. علی از پدرش عصبانی بود. او فکر میکرد که پدرش حق با او را ندارد.
علی به خانه رفت و در اتاقش نشست. او شروع به فکر کردن کرد. او به یاد حرفهای پدرش افتاد. او فکر کرد که شاید پدرش راست میگوید. شاید باید احترام به بزرگترها را یاد میگرفت.
علی تصمیم گرفت که از آن روز به بعد، احترام به بزرگترها را یاد بگیرد. او شروع کرد به گوش دادن به حرفهای بزرگترها و از آنها کمک خواستن.
یک روز، علی با مادرش به خرید رفته بود. در فروشگاه، یک خانم مسن به دنبال یک محصول بود. علی به خانم مسن کمک کرد تا محصول مورد نظرش را پیدا کند. خانم مسن از علی تشکر کرد و به او گفت که پسر بسیار خوبی است.
علی از شنیدن این حرف خوشحال شد. او فهمید که احترام به بزرگترها کار درستی است.
علی از آن روز به بعد، همیشه به بزرگترها احترام میگذاشت. او به حرفهای آنها گوش میداد و از آنها کمک میخواست.
علی با احترام به بزرگترها، انسان بهتری شد و جامعه نیز جای بهتری برای زندگی شد.
انشا دوم درباره احترام به بزرگتر ها
با سلام و عرض ادب خدمت شما
در مورد احترام به بزرگترها، میتوانم یک انشای جالب و خواندنی بنویسم:
عزیزان کوچولوی من!
آیا میدانستید که بزرگترهای ما مثل پدربزرگها و مادربزرگها، مانند گنجینههایی پر از دانش و تجربه هستند؟ آنها سالها زندگی کردهاند و میتوانند ما را در بسیاری از کارها یاری کنند.
به همین دلیل، احترام به آنها واجب و ضروری است. مثلاً وقتی آنها مشغول صحبت هستند، نباید وسط حرفشان پرید و یا با بیتوجهی به سراغ بازیهای خودمان رفت.
همچنین باید در هر کاری که از دستمان برمیآید به آنها کمک کنیم. مثلاً میتوانیم کیف یا بستههای سنگین را برایشان حمل کنیم یا در عبور از خیابان، دستشان را بگیریم.
پس عزیزان کوچولوی من، بیایید همیشه ادب و احترام را در برابر بزرگترها رعایت کنیم تا آنها هم از ما راضی باشند.
امیدوارم انشای من در مورد اهمیت احترام به بزرگترها برایتان جالب و خواندنی بوده باشد.