اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

انشا در مورد بامداد روستا

انشا در مورد بامداد روستا

انشا در مورد بامداد روستا:یک روز صبح بهاری در دهکده کوچک ما ، از زیر صدای جیر جیر پرندگان بیدار می شویم ، به پنجره می رویم ، پنجره را باز می کنیم و با یک نفس عمیق هوای سالم و تمیز روستا و ابرهای آسمان را تنفس می کنیم. خورشید درخشان من به طبیعت زیبا ، کوههای سرسبز ، درختان بلند و زیبا نگاه می کنم ، و از همه زیبایی و خلوص قلبم تشکر می کنم.

صبح یک بهار در شهری شلوغ ، پر سر و صدا و پر سر و صدا ، با بوق ماشین های بزرگ و کوچک از خواب بیدار می شویم. شهر وارد اتاق می شود .. ما به ابرهای سیاه و خشن نگاه می کنیم به خورشید پشت ابرها ، به ساختمان های بلند ، به ماشین های زیاد و ترافیک سنگین و بوق ماشین ها ، و من در قلبم می گویم کاش همان کودکی بودم که در روستا بودم و در آنجا زندگی می کردم.

زندگی روستایی کند و کند است. زندگی روستایی از سر و صدا و خستگی هیاهوها ، شلوغی ها و شلوغی های زندگی شهری غایب باقی مانده است. در روستا شادی ها و غم ها مشترک است. مردم روستا به هم نزدیکترند و اینجاست که همسایه از همسایه اطلاع دارد.

افرادی که همیشه به دنبال زندگی آرام و دور از شلوغی شهرها هستند تصویری شاعرانه از روستا در ذهن دارند ، به همین دلیل است که آنها اغلب می گویند به روشی روستایی خوشبخت هستند. روستایی از ماشینهای مرتب وزوز و سر و صدای شهر نشینی بی اطلاع است.

با این وجود زندگی شهری نقطه مقابل زندگی روستایی است و گذراندن اوقات در شهر خودش روایتی متفاوت از زندگی روستایی دارد. زندگی شهری مهارت ها و ترفندهای خاص خود را می طلبد. به نظر می رسد شلوغی و شلوغی شهرها پایان ندارد. صدای خیابان ها ، اتومبیل ها و مردم آنقدر آزار دهنده است که گاهی آنها شما را کتک می زنند تا همه چیز را رها کنید و به گوشه ای دنج پناه ببرید ، البته اگر چنین مکانی در شهرها پیدا شود. زندگی شهری زندگی آرام و بی دغدغه ای نیست.

در شهرها مردم هر روز با سهل انگاری از کنار یکدیگر عبور می کنند. ارتباطات در شهرها کم و زودگذر است. مردم نسبت به یکدیگر بی تفاوت هستند و غرق شدن در شلوغی شهرها مرگ صمیمیت و محبت است. به نظر می رسد این شهر دنیای عجیبی است.


انشا در مورد بامداد روستا کلاس هفتم

بامداد روستا، نمایی دلنشین و آرامش بخش دارد. در این هنگام از روز، خورشید تازه از پشت کوه ها سر بر آورده و شعاع های طلایی خود را بر زمین می تاباند. آسمان صاف و آبی است و پرندگان با صدای شادمانه خود، صبح را به روستا سلام می کنند.

در روستا، مردم با طلوع خورشید، فعالیت خود را آغاز می کنند. کشاورزان به مزارع خود می روند تا به کار مشغول شوند. دامداران، دام های خود را به چرا می برند. و زنان خانه دار، مشغول پخت و پز و آماده کردن صبحانه می شوند.

در کوچه های روستا، صدای پای کودکانی که برای رفتن به مدرسه آماده می شوند، به گوش می رسد. آنها با سر و صدا و شادی، به سوی مدرسه می دوند.

صبح روستا، روزی پر از امید و نشاط است. مردم روستا با آغاز این روز، به آینده ای روشن می اندیشند.

انشا در مورد بامداد روستا

متن انشا درمورد میخواهید در آینده چکاره شوید

متن انشا در مورد دوست خوب و صمیمی

 

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی