- جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۰۳ ب.ظ
![](https://uupload.ir/files/1w9j_%D9%87%D9%85_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D9%88_%D9%85%D8%B9%D9%86%DB%8C_%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%B4.png)
هم خانواده و معنی کلمه باهوش
هم خانواده باهوش کلاس پنجم:هوش-هوشیار -باهوش-بی هوش
معنی باهوش:هوشیار تیز- هوشمند- داهی- ناقلا- زرنگ- محیل- زیرک- عاقل- باذکاوت- متیقظ-
معنی درس نوجوان باهوش فارسی هشتم
ساقی:کسی که نوشیدنی به دیگری دهد.
آبله = نوعی بیماری واگیر دار
ارادت = میل - دوستی از روی بی ریایی
استعداد= آمادگی - توانایی
تعارف = خوش آمد گفتن به یک دیگر
حلاوت = شیرینی
خطاب = رویا رو سخن گفتن
ذکاوت = تیز هوشی
رسا = بلند - رسنده - کلام شیوا
سرشناس = معروف - نامدار /
شیوع = فاش شدن - رایج شدن
کاشف = آشکار کننده - کشف کننده
نامی = مشهور- نام آور
واکسینه = واکسن زده شده - مایه کوبی شده
هلهله = فریاد شادی
لهجه:زبان- طرز سخن گفتن و تلفّظ- شکلی از یک زبان که با تغییراتی در یک ناحیه تکلّم شود. مثل: گیلکی- لری و.
حکمت: دانش- دانایی-
عدل: راستی
لیاقت:شایستگی- سزاوار- درخور بودن
حلاوت:شیرینی
مکث: درنگ کردن
خرافات: سخنان بیهوده- افسانه- آنچه اساس علمی و معنوی نداشته باشد.
منشأ:محلّ پیدایش- اصل
خطاب: رویاروی سخن گفتن
مونس: یار- همدم
درد :رنج- ناخوشی- بیماری
وجد: خوشی بسیار- ذوق و شوق
درمان :علاج- دارو- چاره- دوا
هلهله:فریاد شادی- صدای درهم و برهم مردم
ذکاوت: تیز هوشی- زیرکی
رسا: بلند- رسنده
رمیده : ترسیده- گریخته
زهر:سم
ارادت : دوستی- از روی اعتقاد و ایمان
سرشار: لبریز- پر
از قضا:اتّفاقاً
سرشناس:معروف- شناخته شده
استعداد :توانایی- آمادگی
شاهد: حاضر- گواه- محبوب و معشوق- خدای تعالی
انیس: یار و همدم- اُنس گیرنده
شیوع: همه گیر شدن- آشکار شدن- متداول شدن
بهانه: دست آویز- عذر بیجا
صدراعظم:نخست وزیر
پشتکار :پایداری در پیش بردن و اتمام کاری
طراوت:شادابی- تازگی
تعارف:خوش آمد گفتن به یکدیگر- پیشکش دادن
فلسفه: علمی که در باره ی حقایق موجودات و علل وجود آنها بحث می کند.
جهل: نادانی
معنی باهوش در جدول:هوشمند- ویرا- زرنگ- داهی- زیرک- ناقلا-بافراست-هوشیار