اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

همه ی آن چیز که باید درباره تن فروشی بدانید

همه ی آن چیز که باید درباره تن فروشی بدانید

همه ی آن چیز که باید درباره تن فروشی بدانید

سه نفر کنار هم حوالی میدان مامان ایستاده‌اند. زنی دیلاق که موهایش مسئله نسکافه‌ای دارااست به هر ماشینی که بلندتر بوق می زند نزدیک میگردد و بها را آهسته و به‌سرعت بیان می‌نماید. وی می گوید: «... صد هزار تومان، تو ماشین ۷۰ هزار تومان، گروپ ۳۰۰ هزار تومان و جا هم داریم»، جملا‌ت کوتاه و بی‌تفاوت بیان میشود. جلوتر دختر معدود سن و سالی که شاید ۱۶ سال هم نداشته باشد، ایستاده و از سوز و سرما نوک بینی‌اش قرمز‌رنگ شده‌است، با او‌لین بوق بلند به سمت ماشین می دود و می گوید: «۱۰۰ هزار تومان، صرفا شب تا صبح می مانم». بیش تر زنان اکیپی ایستاده‌اند و موتوری از به دور مراقبشان میباشد...

بوق گران‌قیمت  

با اولی بوق بی.ام.و مثل برق سوار ماشین می شود و اولی گزاره‌ای که میگوید: «خوشگله ماشین خفنی داری‌ها...». با مقداری پول حاضر به صحبت زدن می گردد و می گوید: «اینجانب برای فریده عمل میکنم و آدماش مراقبم می باشند هنگامی کنار خیابان می‌ایستم. برای ... ۷۰ هزارتومان می گیرم، برای ...۲۰۰ هزار تومان و برای استریپ دنس و گروپ سکس و ... بالای ۱ میلیون تومان میگیرم». پاتوقش خیابان جردن میباشد و مشتری‌های خاصی داراست. با لبخند شهوانی ادامه می دهد: «اینجانب سه سال میباشد وارد اینکار شدم و از درآمدش راضی هستم». وی حاضر وجود ندارد از پیشین‌اش حرفی بزند و با طرح اولی سوال، درخواست پیاده شدن داراست و پولش را با خشم از دست می‌قاپد...

بوق ملایم

«تنها ۵۰ هزار تومان، هیچ کس با این ارزش نمی‌آید». کنار خیابان صرفا ایستاده میباشد و با صدای بوقی ملایم به سمت ماشین پرواز می‌نماید. وی میگوید: «برای مواد پول می‎‌خواهم. به ۳۰ هزار تومان هم راضی هستم». رقم را تا ۱۰ هزارتومان هم به مرور کاهش می دهد.

دو نفری در اطراف میدان پونک ایستاده‌اند و در اطراف مکان هم دارا هستند. آن که اندام درشتی داراست، میگوید: «ضیافت هم می آییم. گروپ سکس هم دو نفری ۶۰۰ هزارتومان می گیریم». حتی با پول هم حاضر به سخن نمیشوند.

بوق جنجالی

برای سوار شدن در میان دو زن مشاجره صورت می گیرد که با واسطه زن سن‌داری که یک دفعه ظواهر شد، ختم میشود. زن برنا با عشوه خاصی که خیر انگار دو دقیقه پیش از اعماق وجودش جیغ می‌زد، سوار می گردد. عینک دودی روی داشبرد را برمی‎‌دارااست و همان طور که باز نگری‌اش می کند، می گوید: «زودتر بریم تا به اتمام برسد، کلی فعالیت دارم». نخستین عصبانی میگردد ولی آنگاه حاضر می‌گردد به سوال‌ها پاسخ دهد. وی می گوید: «طولانی تر مشتریان اینجانب معین میباشد که زن و نوباوه دارا هستند. از رینگ در دستشان تا منزل‌هایی که میروم میتوانم بفهمم». وی در سن ۱۶ سالگی از منزل گریز کرده و شرایط فعلی ۴ سال میباشد که به بدن‌فروشی درگیر میباشد. به‌دنبال می گوید: «تصمیم دارم ۳۰ سالگی خویش را بازنشسته کنم و آب توبه روی سرم بریزم». وی هفته‌ای ۵ الی ۶ میلیون درآمد دارااست و منزل‌ای سمت مرزداران خریده میباشد.

بوق آخر

از شباهتشان می‌اقتدار حدس زد که نسبتی باهم دارا‌هستند و برای گروپ سکس هر دو با هم سوار میگردند. با طی مسیر مقداری متوجه قصه می گردند و با تصاحب کردن پول حاضر به کلام می گردند. مامان و دختری میباشند که تعدادی سال میباشد باهم بدن‌فروشی انجام میدهند. مامان می گوید: «در سن معدود به جهت فقر زن یک مرد معتاد شدم و خودم هم به مرور اعتیاد پیدا کردم. برای مواد مجبورم میکرد بدن‌فروشی کنم. دخترم هم ۱۲ سالش بود پدرش بهش تجاوز کرد و آن گاه او‌را هم بدون چاره به بدن‌فروشی کرد». دختر که با اندام ظریفش در صندلی پشت ماشین گم شده‌است به آرامی شیون مینماید که با تشر مادرش سریع خویش را توده وجور می کند. مامان با اخم غلیظی ادامه می دهد: «شوهرم تحت همین پل اوین اوردوز کرد و مرد. آن‌گاه هم تصمیم گرفتیم تا میتوانیم مردا را تیغ بزنیم». دختر که هنوز اثرها شیون‌ روی صدایش نمایان میباشد، می گوید: «سرمایه دار بشویم دیگر این فعالیت را نمی‌کنیم» ...

ارتباط عرضه و تقاضا

وجود زنان خیابانی قابل انکار وجود ندارد و نمی‌قدرت دیده بر بودن اینگونه زنان بست. بدن زنان خیابانی درخواست کننده دارااست و همین دستور سبب شده‌است که زنان به عوارض گوناگونی دست به بدن‌فروشی بزنند. با ارتقاء فقر مالی و فقر فرهنگی، بی عفتی نیز ارتقا می یابد و بازار عرضه و تقاضای بدن‌فروشی هر روز رویش افزایشی داراست.

بی عفتی تبعات وحشتناکی برای یک جامعه خواهد داشت که مطرح ترین آن تن درستی روحی و جسمانی میباشد که از چنین جامعه‌ای رخت برمی‌بندد. مطلقاً با در نظرنگرفتن این حقیقت، ایراد حل نخواهد شد و ما شاهد فراگیر شدن زخم‌های اجتماعی آن خوا‌هیم بود. تا چه وقتی مسئولین و سیاستمداران می خواهند این فاجعه اجتماعی را نادیده بگیرند و با تغافل خویش، گمان نمایند که تمامی چیز بر وفق مرادشان پیش می‌رود؟

یکی‌از راهکارهای دورازشوخی در اکثری از مرز و بوم‌ها، تقابل با تقاضا میباشد تا از مراحل افزایشی رویش بی عفتی دوری شود. در کشور‌ایران با اینکه بدن‌فروشی غیر قانونی میباشد، اما هر روز شاهد رویش این پدیده هستیم. شاید برای ما هم یکی شایسته ترین راههای واکنش با این جراحت اجتماعی، مجازات متقاضی ها حوزه بی عفتی - به طور همزمان با برنامه‌ریزی برای معالجه عرضه‌کنندگان - باشد. با بوق‌زنندگان هم واکنش نمایید

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی