- دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۵۲ ب.ظ
هم خانواده کلمه تصویر: مصور - تصور - صورت - تصاویر
تصویر، به نمایشی از یک شیء، صحنه یا مفهوم گفته میشود که معمولاً با استفاده از اشکال، رنگها و سایهها ایجاد میشود. تصویر میتواند به صورت دو بعدی یا سه بعدی باشد.
مترادف
مترادفهای تصویر عبارتند از:
- عکس
- نگاره
- نقاشی
- طرح
- نقشه
متضاد
متضاد تصویر عبارت است از:
- عدم تصویر
- پوچ
- خالی
- بیشکل
- بیرنگ
مثال
برای درک بهتر این مفاهیم، به مثالهای زیر توجه کنید:
-
معنی:
- او یک تصویر از یک گل را کشید.
- او یک عکس از خانوادهاش گرفت.
-
مترادف:
- او یک نقاشی از یک منظره کشید.
- او یک طرح از یک ماشین را کشید.
-
متضاد:
- تصویری از او وجود ندارد.
- نقاشی دیوارها پوچ بود.
تصویر در زبان فارسی
تصویر در زبان فارسی یک واژهٔ عربی است که به معنای «نمایش»، «عکس» و «نگاره» است. این واژه در فارسی از قرن چهارم هجری قمری به کار رفته است.
تصویر در زبان فارسی میتواند به صورت اسم، صفت و فعل به کار رود. به عنوان اسم، تصویر به معنای «نمایش»، «عکس» و «نگاره» است. به عنوان صفت، تصویر به معنای «مصور»، «نگارین» و «نقاشیشده» است. به عنوان فعل، تصویر به معنای «تصویر کردن»، «نقاشی کردن» و «عکس گرفتن» است.
در زبان فارسی، تصویر میتواند به صورت مفرد یا جمع به کار رود. به عنوان مثال:
- تصویر (مفرد)
- تصاویر (جمع)
تصویر میتواند در ترکیب با سایر کلمات نیز به کار رود. به عنوان مثال:
- تصویرسازی
- تصویربرداری
- تصویرپردازی
تصویر یکی از واژههای مهم در زبان فارسی است که کاربردهای فراوانی دارد.