اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

شعر نان و دندان مولوی

شعر نان و دندان مولوی

شعر نان و دندان مولوی

شهر ما از روز آغازش سر و سامان نداشت
هیچ آغازى براى شهر ما پایان نداشت

خود پرستى آفتى در کوچه باغِ شهر بود
هیچ کس در شهرِ ما یک یارِ هم پیمان نداشت

یک نفر نان داشت اما بى نوا دندان نداشت
آن یکى بیچاره دندان داشت اما نان نداشت

آن‌که ایمان داشت روزى مى رسد بیچاره بود
آن‌که در اموال دنیا غرق بود ایمان نداشت

یک نفر فردوس را ارزان به مردم مى فروخت
نقشه‌ها ک او داشت در پندار خود شیطان نداشت

یک نفر هر شب فرو مى رفت در گردابِ درد
یک نفر مى خواست دستش را بگیرد جان نداشت

دشت باور داشت گرگى در میان گلّه بود
من نمى دانم چرا باور سگِ چوپان نداشت

سروهاى جنگل سرسبز را سر مى زدند
هیچ احساسى به این کشتار جنگلبان نداشت

یک نفر پالانِ خر را در میان خانه پنهان کرده بود
یک نفر بر پشت خر مى رفت و خر پالان نداشت

هر کجا دستِ نیازى بود در سویى دراز
رعیتِ بیچاره بخشش داشت اما خان نداشت

پرواز همای

 

  • سلام دوستان بدون اطلاع کامل مطلب اشتباه قرار ندید، شاعر این بیت جناب آقای پرواز همای خواننده و آهنگساز و نوازنده سه تار ایرانی است که خودشونن این آهنگو برای فیلم مصادره خوندن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی