هم خانواده بصر فارسی هشتم:بصیرت-باصر-تبصره-بصیر-مبصر
هم خانواده عجب:تعجّب: متعجّب- عجیب- عجایب
رنج هایی کشیده ام که مپرس بر تعالی واژه نامههم خانواده رحلت : مرگ - درگذشت
هم خانواده کلام
گفت - حرف - گفته