- جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ
فاطمه جان
دم چشم هایت گرم
با آن دوستت دارم های عاشقانه اش
از زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید !
فاطمه جان
دم چشم هایت گرم
با آن دوستت دارم های عاشقانه اش
از زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید !
فاطمه زهراجان
در صفحه ی شطرنج زندگیم
تمام مهره هایم مات مهربانیت شد
و من با اسب سفید قلبم به سوی تو تاختم
تا بگویم شاه دلم دوستت دارم
غزل جان
می پرسی : چقدر دوستم داری؟
می خندم : جهان را متر کرده ای؟
عسل جان
تُ نباشی …
نفسَم بند و دِلم تنگ و جهانَم سردَست
تا ابد دوست دارم عشقم
سوگند جان
عاشقانه هایم تمامی ندارد وقتی تو دنیای منی