- يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۲۱ ب.ظ
داستان در مورد ضرب المثل دست بالای دست بسیار است
داستان ضرب المثل دست بالای دست بسیار است
در روزگاران قدیم، در شهری دوردست، مردی ثروتمند و خودخواه زندگی میکرد. او همیشه از داشتن پول و ثروت خود لذت میبرد و فکر میکرد که از همه برتر است.
روزی، مرد ثروتمند در حال قدم زدن در بازار بود که مردی فقیر را دید که در حال التماس برای کمک بود. مرد فقیر میگفت که گرسنه است و پول ندارد.
مرد ثروتمند با دیدن مرد فقیر، به او لبخندی زد و گفت: «چرا نگرانی؟ من به تو کمک میکنم.»
مرد ثروتمند، مقداری پول به مرد فقیر داد و به او گفت: «این پول را بگیر و برای خودت غذا بخر.»
مرد فقیر از کمک مرد ثروتمند بسیار خوشحال شد و از او تشکر کرد. سپس، مرد فقیر پول را گرفت و به راه خود ادامه داد.
مرد ثروتمند که از کمک به مرد فقیر احساس خوبی داشت، به راه خود ادامه داد. اما در همین حین، مردی از راه رسید و به مرد ثروتمند گفت: «آقای ثروتمند، شما چه کار خوبی انجام دادید. شما به مرد فقیر کمک کردید و او را خوشحال کردید.»
مرد ثروتمند با شنیدن این حرف، بسیار خوشحال شد و به مردی که از او تعریف کرده بود، گفت: «من همیشه به دیگران کمک میکنم. من میخواهم دنیا را به جای بهتری تبدیل کنم.»
مردی که از مرد ثروتمند تعریف کرده بود، لبخندی زد و گفت: «شما انسان بسیار خوبی هستید. اما باید بدانید که دست بالای دست بسیار است.»
مرد ثروتمند از شنیدن این حرف، کمی ناراحت شد و گفت: «منظور شما چیست؟»
مردی که از او تعریف کرده بود، گفت: «منظور من این است که همیشه افرادی هستند که از شما برتر هستند. شما ممکن است امروز به مرد فقیر کمک کرده باشید، اما فردا ممکن است فردی از شما کمک بخواهد که از شما ثروتمندتر باشد.»
مرد ثروتمند با شنیدن این حرف، کمی فکر کرد و سپس گفت: «شما راست میگویید. من باید همیشه متواضع باشم و به یاد داشته باشم که دست بالای دست بسیار است.»
مرد ثروتمند از آن روز به بعد، همیشه به یاد ضرب المثل «دست بالای دست بسیار است» بود. او دیگر خودخواه نبود و همیشه به دیگران کمک میکرد، بدون توجه به اینکه آنها از او ثروتمندتر هستند یا خیر.