اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

داستان در مورد ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد

داستان در مورد ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد

باز فیلش یاد هندوستان کرد

در زمان‌های قدیم، در یکی از روستاهای ایران، مردی ثروتمند زندگی می‌کرد که علاقه زیادی به حیوانات داشت. او در باغ بزرگ خود انواع حیوانات را نگهداری می‌کرد، از جمله فیلی بزرگ و زیبا. فیل بسیار باهوش و مهربان بود و با همهٔ اهالی روستا دوست بود.

یک روز، مرد ثروتمند تصمیم گرفت که فیل را به هندوستان ببرد تا در آنجا به نمایش بگذارد و از آن پول زیادی به دست آورد. فیل از این تصمیم بسیار ناراحت شد، زیرا او به روستا و دوستانش علاقه زیادی داشت. اما مرد ثروتمند حرف او را گوش نکرد و فیل را به هندوستان برد.

در هندوستان، فیل به نمایش گذاشته شد و مردم زیادی برای دیدن او آمدند. فیل بسیار زیبا و جذاب بود و همهٔ مردم از دیدن او لذت می‌بردند. مرد ثروتمند از این کار بسیار خوشحال بود و هر روز پول زیادی به دست می‌آورد.

اما فیل هر روز بیشتر و بیشتر دلتنگ روستا و دوستانش می‌شد. او به یاد روزهایی می‌افتاد که در روستا آزادانه می‌چرخی و با دوستانش بازی می‌کرد. او دیگر از نمایش دادن خسته شده بود و تنها می‌خواست به خانه بازگردد.

یک روز، مرد ثروتمند تصمیم گرفت که فیل را به یک شهر دیگر ببرد تا در آنجا هم به نمایش بگذارد. فیل از این تصمیم بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت که فرار کند.

در شب، فیل از باغ فرار کرد و به سمت ایران حرکت کرد. او روزها و شب‌ها راه رفت و بالاخره به روستا رسید. اهالی روستا از دیدن فیل بسیار خوشحال شدند و او را در آغوش گرفتند.

فیل از اینکه دوباره به خانه برگشته بود بسیار خوشحال بود. او هرگز روستای خود را فراموش نمی‌کرد و همیشه به آن عشق می‌ورزید.

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی