- شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۲۳ ق.ظ
مثل نویسی بار کج
ضربالمثلها جملاتی کوتاه هستند که از حکایتهای قدیمی گرفته شدهاند و شیوه درست زندگی کردن را به انسانها میآموزند. یکی از این ضربالمثلها «بار کج به منزل نمیرسد» است و داستان آن مانند مردی است که بار کج را به منزل نرساند.
در روزگار قدیم مردی جوان زندگی میکرد که بسیار به زرنگی معروف بود. این مرد لقب زرنگ را با دوز و کلک به دست آورده بود. هرجا که میتوانست نقشهای میکشید تا دیگران را فریب بدهد و کار خودش را پیش ببرد. هیچ توجهی به درست یا نادرست بودن کارهایش نداشت.
این مرد، پدری پیر و درستکار داشت که همیشه او را نصیحت میکرد: «اگر خواهان به سرانجام رسیدن کارها و موفقیت در برنامههایت هستی، راستگو و راستکردار باش و باور داشته باش که ناراستی و حقهبازی عاقبت خوبی ندارد». اما او گوشش به حرف پدر پیر بدهکار نبود. میگفت:«میبینی که من از تو پولدارترم یعنی بهتر کار کردهام».
روزی مرد جوان به در سرای همسایهاش رفت و گفت: «آنقدر بیپول شدهام که برای خرید غذا هم پول ندارم. میترسم بچههایم از گرسنگی هلاک شوند». مرد همسایه از آشنایان پدرش بود؛ گرچه میدانست که مرد جوان ممکن است به او حقه بزند، به خاطر پدرش و به دلیل حق همسایگی مقداری از پولی را که خودش نیاز داشت، به او داد. مرد که پول را گرفته بود، به همسایه قول داد که به محض اینکه پولدار شد، پول او را پس بدهد. اما برخلاف سخنش، دلش نمیخواست پول همسایه را پس بدهد. میخواست آنقدر پس ندهد تا همسایه به تنگ بیاید و سراغ پولش را بگیرد.
او از افراد دیگری هم به همین شیوه و به اعتبار پدرش پول قرض کرده بود. مرد جوان میخواست با این پولها کالایی را بخرد و در انبار بگذارد تا گران شود و از این طریق سود کند.