- سه شنبه, ۶ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰ ق.ظ
خا ( دوش ، کتف ، شانه )
خائب ( ناامید ، مأیوس )
خائف ( ترسناک ، بیمناک )
خائن ( خیانتکار )
خاتام ( انگشتری )
خاتل ( فریبنده )
خاتم ( نگین انگشتری )
خاتوله ( مکر ، فریب ، حیله )
خاتون ( بی بی ، خانم ، بانو )
خادر ( سست ، کاهل ، تنبل)
خادع ( دورو )
خادم ، خادمیه ( نوکر ، خدمتگزار )
خارا ( سنگ سخت ، گرانیت )
خارایی ( گرانیتی )
خارج ( بیرون )
خارجی ( بیگانه ، بیرونی )
خازن ( خزانه دار ، گنجور )
خاشاک ( خس ، علف ، کاه )
خاص ( یگانه ، ویژه )
خاصان ( خوبان ، نیکان ، ویژگان )
خاصره ( پهلو ، کمر )
خاضع ( فروتن ، متواضع )
خاطی ( خطاکار )
خاطب ( خواستگار ، خواستار )
خاطل ( باطل ، بیهوده )
خافق ( لرزنده ، جنبنده )
خافی ( پنهان ، پوشیده )
خاک توده ( تپه )
خاک رند ( گرد ، غبار )
خاک نهاد ( خاکسار )
خالص ( سره ، ناب )
خالق ( آفریدگار )
خال ( تیل )
خالم ( مار )
خالی ( تهی )
خام ( ناپخته ، نارس )
خاموش (خامد ، ساکت ، بیصدا )
خامدست ( تازه کار )
خام ریش ( احمق ، نادان )
خامل ، خامن ( گمنام ، پنهان )
خان ( خانه ، سرا ، منزل ، مکان )
خان ( دکان ، کاروانسرا )
خانمان ( اهل خانه )
خانواده ( خاندان ، دودمان )
خانه بدوش ( بی خانمان ، درویش )
خانه نشین ( گوشه نشین )
خانه پشت به افتاب ( هبوط ، نسار )
خانی ( چشمه )
خاول ( مورچه )
خاویار ( تخم ماهی )
خایسک ( چکش )
خادم قوم ( ام )
خاک بتونه ( مل )
خاک قبر ( رمس )
خاکروبه ( دمن )
خانه تازی ( دار )
خانه پشت به آفتاب ( نسر ، نسار)
خالص کردن ( تخلیص )
خالص ( قح )
خال سیاه ( چا )
خادم معبد ( شماس )
خارپشت ( شگر )
خار سه گوش ( خسک )
خار ( تلو )
خار سه پهلو ( خسک )
خار سر دیوار ( یز )
خار پشت ( تشی ، شگر ، خارانو )
خانقاه ( بقعه )
خاصیت نفوذ یک سیال ( تراوایی )
خاکستر ( رماد )
خالص ( قح )
خالکوبی ( تتو )
خبائث ( پلیدی )
خباره ( چالاک ، چابک )
خباز ( نانوا ، نان پز )
خبث ( پلیدی ، ناپاکی ، خبیث )
خبر چین ( جاسوس )
خبیر ( آگاه ، دانا )
خبرگزاری اتریش ( ا.پ.ا )
خبر عرب ( نباء )
خپک ( خفگی )
ختل ( گول زدن ، فریفتن )
ختم شدن و به پایان رسیدن ( انجامیدن )
ختم شده ( مختوم )
خجاو ( بانگ ، آواز ، صدا )
خجسته ( مبارک ، میمون ، سعد ، فرخ)
خجسته طالع ( نیکبخت )
خجل ( شرمگین ، شرمنده )
خجلت ( شرمندگی )
خجیر ( خوبرو ، زیبا )
خد ( رخسار ، گونه ، چهره )
خدای هندی ( ویشنو ، برهما )
خدا پرست ( متدین ، موحد )
خدا ترس ( پرهیزکار ، پاکدامن )
خدا شناس ( یکتا پرست ، پارسا )
خداع ، خدعه ( مکر ، فریب ، نیرنگ )
خدای داد وستد روم ( مرکوری )
خدای داد و ستد ( هرمس )
خدای خورشید آشوریان ( سمس )
خدای خورشید مصریان قدیم ( آمون )
خدای زرتشتی ( مزدا )
خدای خدایان یونان باستان ( زئوس )
خدای نور یونان باستان ( آپولو )
خدای خدایان سومری ( آنو )
خراط ( چوب تراش )
خراطیم ( بزرگان )
خرامین ( چراگاه )
خربیواز ( خفاش ، شب پره )
خرخره ( نای ، گلو )
خردانگارش ( تنگ نظر ، کوتاه نظر )
خردسال ( کودک )
خردل ( ترسو )
خردمند ( عاقل ، دانا ، هوشیار )
خرد نگرش ( خرده بین ، باریک بین )
خرس ( گنگی )
خرسند ( شادمان ، راضی ، خشنود )
خرشوف ( کنگر فرنگی )
خرشید ( خورشید )
خر طبع ( احمق )
خر منج ( خرمگس ، زنبور درشت )
خروف ( بره نر )
خره ( لای ، لجن )
خرگوشک ( گل ماهور )
خرما فروش ( تمار )
خرمای هندی ( تم )
خرناس ( رال )
خراج ( مالیات ، باج )
خروس ( دیک )
خرقه درویشی ( شولا )
خریف ( پاییز )
خروس مازنی ( تلا )
خروشنده ( دمان )
خرگوش ( ارنب ، درما )
خراسان قدیم ( مرو )
خزاع ( مرگ )
خزاف ( کوزه گر )
خزرک ( جبن ، ترس )
خزعل ( کفتار )
خزف ( سفال )
خزیر ( خاکستر داغ )
خزینه ( گنجینه )
خزانه دار ( گهبد ، گنجور )
خس ( خار ، خاشاک )
خسبیدن ( خفتن ، خوابیدن )
خستر ( حشره )
خستگی ( فرسودگی )
خستگی نا پذیر ( نستوه )
خستو ( معترف )
خسران ( زیانکاری )
خسف ( گردو ، جوز ، گردکان )
خسته و رنجور ( ستوده )
خسیس ( کنس )
خسیس تر ( اخس )
خس خس برونتها ( رال )
خشک شدن ( یبس )
خشمناک ( ژیان )
خشم ( ومد )
خشک سر ( خشک مغز ، تند خو )
خشکنای ( گلو ، حلقوم )
خشم ( قهر ، غضب )
خشن ( درشت ، زبر )
خصام ( جدال ، نزاع )
خصلت ( طینت ، خوی )
خصومت ( دشمنی ، پیکار )
خضوع ( فروتنی ، تواضع )
خضرت ( رنگ سبز ، سبزه )
خط ( نوشته ، اثر قلم )
خطاط ( نویسنده ، خوشنویس ، خوش خط )
خط تصویری مصر باستان ( هیروگلیف )
خطاف ( شیطان ، دزد )
خطایی در بسکتبال ( رانینگ )
خطا ( خبط )
خطر ناک ( مهلک ، هولناک )
خطیر ( بلند مرتبه ، شریف )
خطی در فیزیک دارای جهت و مقدار ( بردار )
خطیب و رهبر بزرگ انقلاب فرانسه ( میرابو )
خفاش ( یراسه )
خفده ( خمیده )
خفرنج ( بختک ، کابوس )
خفقان ( اضطراب )
خفی ( گوشه گیر ، پنهان )
خاک نرم ( رغام )
خاک نمناک ( ثری )
خل ( بی خرد ، ابله ، کم عقل )
خلائق ( مردم )
خلافت ( جانشینی ، نیابت )
خلبان کاشف ابشار انجل ( جیمی انجل )
خلبان ( هوا نورد )
خلق ( خوی ، طبع )
خلیج ( شاخابه )
خلیجی در جنوب ایران ( دیرستان )
خمار ( روبند ، چادر ، روسری )
حمس ( پنج یک )
خمول ( گمنامی )
خمیره ( خمیر ترش
خم بزرگ ( دن )
خمره بزرگ ( هب )
خندق ( گودال )
خنشان ( خجسته ، مبارک )
خنگل ( جوشن ، زره )
خنیا ( آواز ، نغمه )
خواب نیمروز ( قیلوله )
خواجه ( آقا ، سرور )
خوار ( پست ، زبون ، حقیر )
خوار کار ( ستمکار )
خواطی ( خطاکاران )
خود بین ( متکبر ، مغرور ، خود منش )
خوددار ( شکیبا ، بردبار )
خونسرد ( آرام ، متین )
خوشنویس ایرانی ( میرعماد )
خوبرو ( ماه سیما )
خودسازی ( دش )
خوب و خوش ( سخ ، هخا ، نلم)
خوب ونیکو ( هژیر )
خوب وخوش ( نلم )
خوش قد و قامت ( فریبرز )
خوشگذرانی ( ترف ، چلچلی ، خفض ، رفاغ ، عشرت )
خوراکی از دل و جگر گوسفند ( البا )
خوردنی حرام ( می )
خورشید ( هور ، اف )
خورشت پر روغن ( مسما )
خورشت مغز گردو ( فسنجان )
خوک وحشی ( ساد )
خوش یمنی ( امد )
خوشبو ( شمین )
خوش خلق ( ساویز )
خوشه میوه هایی مانند موز و خرما ( پنگ )
خوشه انگور نارسیده ( غاش )
خون پالایی ( دیالیز )
خوشبختی ( ریک )
خویشاوند ( نیازاده )
خویشاوندی ( صهر )
خواری ( ذل )
خواهر ماد ( خاله )
خونابه ( پلاسما )
خون ( دم )
خیار درشت ( کمبزه )
خیاره ( کنگره ، دندانه )
خیاط ( دوزنده ، درزی )
خیره (سرکش ، لجباز ، گستاخ )
خیط ابیض ( سفیدی صبح )
خیط اسود ( سیاهی شب )
خیسی اندک ( نم )
خیش ( گاو آهن )
خیره سر و یکدنده ( غد )
خیزران ( بامبو )
خیابان معروف پاریس ( شانزه لیزه )
خیانت کردن ( ادهان )
خیمه صحرایی (کیان )