هم خانواده کلمات فارسی 6 درس سوم هوشیاری
پیوسته= همیشه
می پیمود= راه را طی می کرد
قصد= تصمیم- منظور- نیّت )
به قصدِ= به منظور( دامان= دامنه
کمند= طناب- بند- ریسمان
تَرک= جایی در پُشت زینِ اسب
باز= پرندهای شکاری با چنگالهایِ قوی و منقاری کوتاه و محکم
آزرده خاطر= رنجیده- دلتنگ- ناراحت
به یک پرواز= با یک بار پرواز کردن
رکاب دار= پیاده ای که همراهِ سوار- راه می رود.
فرود= پایین
بیدرنگ= تُند- فوری- بی توقّف
اتفاقاً= از قضا- ناگهان
مَجال= فرصت
مَلِک= پادشاه
مَنبع= سرچشمه- جای بیرون آمدن
تاخت= اسب را به حرکت درآورد
مخلوط= در هم آمیخته- آمیخته شده- درهم شده
در پیِ= به دنبال
سراسیمه= آشفته- با عجله- سرگردان
باد به گردِ اون می رسید= به کنایه بسیار تُند و سریع
حرکت می کرد.
عَرض= گفتن- بیان کردن ( به عرض رسانید= به پادشاه گفت.)
چیره= پیروز
آهِ سرد= آه و نالهای از سرِ ناامیدی و اندوه
مَرکب= آن چه بر آن سوار شوند- مثل اسب
بیجان کردم= کُشتم
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است