- پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۴۹ ق.ظ
بررسی شعرخوانی:دلیران و مردان ایرانزمین صفحه ۱۰۹
قالب شعر : مثنوی
لحن :حماسی
وزن :فعولن فعولن فعولن فعل
بیت۱:چو هنگامۀ آزمون تازه شد دگرباره ایران ،پُر آوازه شد
قلمرو زبانی:
هنگامه:زمان
تازه شد:فرا رسید
پُرآوازه:مشهور
ردیف:شد
تازه،پرآوازه :قافیه
قلمرو ادبی:
ایران :مجاز از مردم ایران
قلمرو فکری:
معنی:وقتی زمان آزمون تازه ای فرارسید،بار دیگر ایران مشهور و معروف شد.
بیت۲:از این خطّۀ نغز ِپدرام پاک و زین خاکِ جانپرور تابناک
قلمرو زبانی:
خطّه :سرزمین
نغز :خوش، خرم،نیک
پدرام : نیکو و آراسته،شاد
تابناک : روشن
جان پرور:روحبخش،زندگیبخش(صفت فاعلی مرکب مرخم)
پاک و تابناک:قافیه
این خاک جان پرور تابناک :این :صفت اشاره./خاک:هسته/جان پرور و تابناک:صفت
قلمرو ادبی:
خاک : مجازاً : کشور ایران
خاک و پاک :جناس
قلمرو فکری:
معنی:از این سرزمینِ نیک آراستۀ پاک و از این خاک روح بخشِ روشن،
این با بیت بعدی موقوف المعانی است.
بیت۳:از این مرز فرخندۀ مردخیز کُنام پلنگانِ دشمنستیز
قلمرو زبانی:
مرد خیز و دشمن: ستیز قافیه
کنام : آشیانه ی حیوانات
مرز :هسته
فرخنده:مبارک/صفت بیانی
مرد خیز: پروراننده مردان قهرمان
قلمرو ادبی:
کنام:آشیان،اینجا:وطن،استعاره
پلنگ :استعاره و مجاز با علاقه مشابهت:قهرمانان
بیت آرایه تشخیص دارد.
قلمرو فکری:
معنی:از این مرز خجستۀ پهلوان پرور ،از این جایگاه مردمی که مانند پلنگ با دشمن می جنگند.
بیت۴:دگر ره چنان شد هنر آشکار کز آن خیره شد دیده روزگار
قلمرو زبانی:
دگر ره : دوباره،بار دیگر
هنر: مهارت و فضیلت
روزگار : واژه دو تلفظی
روزگار: مشتق
خیره : متحیّر و سرگشته
قلمرو ادبی:
تشخیص: دیده روزگار
خیره شدن:کنایه از متحیر شدن
تشخیص: دیده روزگار
خیره شدن:کنایه از متحیر شدن
روزگار: مجاز از مردم جهان
واج آرایی در صامت /ر/
بیت اغراق دارد.
قلمرو فکری:
معنی:دوباره چنان هنر و کار نیک آشکار شد که مردم جهان از آن حیرت کردند.
بیت۵:دلیران و مردان ایرانزمین هژیران جنگآور روز کین
قلمرو زبانی:
هژیر :هوشیار و چابک/صفت شیر
هژیران: افراد سزاوار ستایش
کین :دشمنی
جنگ آور :صفت فاعلی مرکب
موقوف المعانی با بیت بعد
و : حرف عطف
قلمرو فکری:
معنی:مردم شجاع و پهلوانان ایران،نیکانِ جنگجوی روز دشمنی،
بیت۶:خروشان و جوشان به کردار موج فراز آمدند از کران فوجفوج
قلمرو زبانی:
خروشان و جوشان : صفت فاعلی
کردار : مشتق
کران:طرَف
فراز آمدن : نزدیک شدن. رسیدن
فوج : گروه. دسته
فوج فوج از نظر دستوری: قید
قلمرو ادبی:
به کردار: ادات تشبیه
موج: مشبه به
وجه شبه: خروشان و جوشان.
بیت اغراق دارد
فوج و موج: جناس ناقص
قلمرو فکری:
معنی: مانند موج خروشان و جوشان از هر سو گروه گروه گرد هم آمدند.
بیت۷:به مردی به میدان نهادند روی جهان شد از ایشان پُر از گفتوگوی
قلمرو زبانی:
گفت و گوی: اسم مشتق _ مرکب
به مردی :با مردانگی
مردی: مشتق «یای مصدری»
پر از گفت وگو: مسند /شد :فعل
به مردی:قید . به معنی مردانه
روی نهادند : فعل مرکب
قلمرو ادبی:
روی نهادن به میدان:کنایه از رفتن به جنگ
جهان: مجاز از مردم جهان
قلمرو فکری:
معنی:مردانه وارد جنگ شدند و همۀ جهان دربارۀ آن ها صحبت می کردند.آوازه مردانگی آنها در بین مردم دنیا پیچید.
بیت۸:که اینان ز آب و گل دیگرند نگهبان دین،حافظ کشورند
قلمرو زبانی:
ویژگی حماسه :زمینه ملی و قومی دارد.
مرجع ضمیر اینان:دلیران و مردان ایران زمین
این بیت ۳ جمله دارد.
قلمرو ادبی:
بیت اغراق دارد.
ز آب و گل دیگر:کنایه از تفاوت داشتن با دیگران
نگهبان و حافظ: تناسب معنایی
آب و گل :از عناصراربعه(مراعات)در این بیت مجاز از خلقت
قلمرو فکری:
معنی:که این انسان ها مثل دیگران نیستند، آنها نگهبان دین و حافظ کشور هستند.مردم ایران به دین و کشور خود اهمّیّت می دهند.
بیت۹:بداندیش را آتش خرمناند خَدَنگی گران بر دل دشمناند
قلمرو زبانی:
را:حرف اضافه =برای بداندیش...
در صورت فک اضافه گرفتن=آتش خرمن بداندیشند.
بداندیش:صفت مرکب
خدنگ: نوعی درخت که چون چوبش محکم است از آن تیر درست می کنند.
بد اندیش: بدخواه
قلمرو ادبی:
خدنگ :مجاز از تیر
آرایه تشبیه: در هر دو مصرع
آتش و خرمن :تضاد معنایی
گران :ایهام؛ ۱-سنگین ٢-محکم
قلمرو فکری:
معنی:مثل آتشی که خرمن را نابود می کند،دشمن را از بین می برند و چون تیری ناگوار بر دل دشمن، اورا آزار می دهند.
پیام بیت: دشمن ستیزی
بیت۱۰:ز کس جز خداوندشان بیم نیست به فرهنگشان حرف تسلیم نیست
قلمرو زبانی:
نیست:در هر دو مصرع یعنی وجود ندارد وفعل اسنادی به حساب نمی آید.
بیم :ترس
ویژگی حماسه:زمینه قومی و ملی دارد.
شان در مصراع اول جهش ضمیر و نهاد در مصراع دوم مضافالیه
به: در معنای حرف اضافه« در»
قلمرو ادبی:
فرهنگ: آرایه ایهام دارد .
حرف: مجاز از سخن
قلمرو فکری:
معنی:تنها از خدای خود می ترسندو در فرهنگ آنها تسلیم وجود ندارد.
پیام بیت :سازش ناپذیری.
بیت۱۱:فلک در شگفتی ز عزم شماست مَلَک، آفرینگوی رزم شماست
قلمرو زبانی:
آفرین گوی: صفت فاعلی
عزم و رزم : قافیه
عزم : اراده
قلمرو ادبی:
عزم و رزم : جناس ناقص
در شگفت بودن فلک:آرایه تشخیص و اغراق دارد.
فلک و مَلَک: تناسب و جناس
قلمرو فکری:
معنی:آسمان از ارادۀ محکم شما متعجّب است و فرشته،جنگیدن شما را تحسین می کند.
بیت۱۲:شما را چو باور به یزدان بود هم او مر شما را نگهبان بود
قلمرو زبانی:
«را» در دو مصرع فک اضافه(باورِ شما)،(نگهبانِ شما)
بود: به معنی داشتن
چو: اگر که ؛چنان چه
قلمرو فکری:
معنی:زمانی که شما به خداوند ایمان داشته باشید،پروردگار خودش نگهبان شما خواهد بود.
پیام بیت: ایمان به خدا سبب محافظت از شما می شود.