- دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۵۰ ق.ظ
گفتم رخ تو شراب دوران من ست
آن شاخه گل بهار خندان من ست
گفتا دل من خانه و کاشان تو باد
منت ننهم،عشق تو،در جان من ست
اگر دست گرفتی ز دستی منت نذار
به جای خوبی ، بد گرفتی منت نذار
بار دیگر دست خالی دیدی کم نذار
به جای عسل ، زهر چشیدی منت نذار
کم زیاد است تو بیشتر حرف نیار
خوبی کردی قبول ، اما منت نذاv
گر جای خدا بودی چه بودت به کار
جهان بخشیدی ، نه پس منت نذار