- شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۴۵ ق.ظ
1-بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم
قلمرو زبانی: یاران عاشق : شهیدان
قلمرو ادبی: واج آرایی » آ « / عاشقی: مجاز از اصول عشق ورزی
قلمرو فکری: بیا تا برای احترام به عشق و عاشقی از یارانِ عاشق) شهدا( حکایت کنیم.
2-از آنها که خونین سفر کرد ه اند سفر بر مدار خطر کرده اند
قلمرو زبانی : آنها: شهدا ، رزمندگان
قلمرو ادبی : سفر خونین کردن: کنایه از شهادت / مصراع دوم :کنایه از خطرات راه را پذیرفتن
قلمرو فکری: از آن یارانی که سفر خونینی داشته اند و در جادهی خطر سفر کرده اند. )شهیدان(
3-از آنها که خورشیـد فریادشان دمید از گلوی سحر زادشان
قلمرو زبانی :آنها : شهدا ، رزمندگان
قلمرو ادبی : خورشید فریادشان: اضافه تشبیهی / سحرزاد: کنایه از بیدارگر، حیات بخش / گلو: مجاز از دهان / فریاد از
گلو دمیدن: کنایه از اعتراض
قلمرو فکری : از آن یارانی حکایت کنیم که فریادشان مانند خورشید از گلوی آگاهیبخششان بیرون آمد.
4-چه جانانه چـرخ جنون می زنند دف عشق با دست خون می زننـد
قلمرو زبانی : دف : نوعی ساز
قلمرو ادبی: دف عشق: اضافه تشبیهی / دست خون : دست خونین، کنایه از شهادت / چرخ زدن و دف زدن: کنایه از
شادی کردن / مصرع دوم: کنایه از عاشقانه جان باختن / واج آرایی: » ن«
قلمرو فکری: آنها چه عاشقانه به دنبال عاشقی می گشتند و این عشق را با شهادت خود دنبال کردند.
۵ -به رقصی که بی پا و سر می کنند چنین نغمه عشق سر می کنند
قلمرو زبانی : این بیت و بیت بعدی موقوف المعانی اند.
قلمرو ادبی : نغمه عشق: اضافه تشبیهی / بی پا و سر رقص کردن: متناقض نما
قلمرو فکری: آنانی که ، بی پا و سر ، رقص عاشقانه می کنند و آوازهای شادی سر می دهند...
۶-هال منکر جان و جـانان ما بزن زخـمِ انکار بر جـان ما
قلمرو زبانی :هال : آگاه باش / مُنکِر: انکار کننده
قلمرو ادبی: زخم انکار : تشبیه / زخم انکار زدن: کنایه از سرزنش کردن / واج آرایی »آ«
قلمرو فکری: ای کسی که ما و معشوق ما را انکار می کنی ! باز هم ما و عشق ما را انکار کن! )شاعر می گوید مالمتگرتصور
درس یازدهم : یاران عاشق
36 جزوه فارسی2 / تهیهکننده: نصراله احمدیمهر
می کند با این انکار ما را می آزارد. در حالی که این انکار برای ما مرهمی التیام بخش است.(
۷-بزن زخـم ، این مرهمِ عاشق است که بی زخم مردن ، غم عاشق است
قلمرو زبانی : بی زخم مردن : مرگ معمولی و طبیعی.
قلمرو ادبی :استعاره : زخم استعاره از » سرزنش« / زخم مرهم است : تشبیه / مرهم بودن زخم: متناقض نما
قلمرو فکری : ای انکار کننده ! باز هم به ما زخم بزن که این زخم تو برای عاشق دواست. برای عاشق بدون زخم مُردن ،
ننگ و عیب است.
۸-مگو سوخت جان من از فرط عشق خموشی است هان ، اولین شـرط عشق
قلمرو زبانی : هان : شبه جمله ) آگاه باش(
قلمرو ادبی : سوخت جان ما...: استعاره مکنیه / سوختن جان: کنایه از رنج بسیار / فرط و شرط : جناس / جان و هان :
جناس
قلمرو فکری: ای عاشق ! از سختی عشق ناله و اعتراض نکن؛ زیرا، اولین شرط عشق رازداری و خموشی است.
9 -ببین الله هایی که در باغ ماست خموشند و فریادشان تا خداست
قلمرو ادبی:الله : استعاره از شهید / باغ : استعاره از میهن / خموشند و فریادشان تا خداست : متناقض نما/ خاموشی و
فریاد الله ها: تشخیص
قلمرو فکری : شهدای کشور ما را ببین! خاموش اند و سخنی نمی گویند ولی هدف و مکتبشان زنده است و فریادشان
تا بی نهایت شنیده می شود
10 -بیـا با گل الله بیعت کنیـم که آالله ها را حمـایت کنیـم
قلمرو ادبی : واج آرایی » ل «/ الله و آالله: استعاره از شهید / بیعت با الله ، حمایت از آالله: تشخیص
قلمرو فکری : بیا تا با شهدا عهد ببندیم که از خون آنها پاسداری کنیم و حمایتشان نماییم.
رباعی ص96
از چنبر نفس رسته بودند آنها بت ها همه شکسته بودند آنها
پرواز شدند و پر گشودند به عرش هر چند دست بسته بودند آنها
قلمرو زبانی:چنبر: حلقه ، دایره / رَسته : رها شده
قلمرو ادبی: از چنبر نفس رستن : کنایه از ترک تعلقات مادی / چنبر نفس: اضافه استعاری /
بت ها : استعاره از تعلقات مادی / دست بسته پرگشودن: متناقض نما / واج آرایی : ش
قلمرو فکری: آنها از دنیای مادیات رها شده بودند و تعلّقات دنیوی را از خود جدا کرده بودند.
| آنها کسانی بودند که با وجود اینکه دستشان بسته بود، ولی پرواز کردند و به آسمان پر
گشودند. ) رباعی در توصیف شهدای غواص است.(
37 جزوه فارسی2 / تهیهکننده: نصراله احمدیمهر
1-صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد بی تو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
قلمرو زبانی : تو : امام زمان ) عج ( / آدینه : جمعه
قلمرو ادبی : مهربانی حالتی از کینه دارد: تشخیص / مهربانی کینه دارد : متناقض نما / مهربانی وکینه : تضاد
قلمرو فکری : صبح بدون تو مانند بعد از ظهر جمعهها غمآلود و ماللآور است. بیتو حتی مهربانی هم رنگ
نفرت و کینه دارد.
2-بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد
قلمرو ادبی : مصراع دوم : تشخیص/ تعطیل ، جمعه ، شنبه ، جمعه : مراعات نظیر/ تعطیل بودن: کنایه از
متوقف بودن
قلمرو فکری : میگویند بدون تو ، عشق و عاشقی تعطیل است اما عشق به تاریخ و روزهای تقویم، کاری ندارد.
3-جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو امّا خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
قلمرو زبانی :گنجینه : گنج
قلمرو ادبی : گنجینه: استعاره ازوجود امام زمان )عج( / جغد : استعاره از انکارکنندگان وجود امام زمان )عج(/
تلمیح : قدما باور داشتند که جغد در ویرانه هایی که گنج پنهان است ، زندگی می کند./ جغد ، ویرانه ، خاک
، گنجینه: مراعات نظیر / جغد به انکار بخواند: تشخیص / بوی چیزی را داشتن :کنایه از نشان چیزی را
داشتن
قلمرو فکری : انکارکنندگان در سرزمین کفر وجود تو را انکار میکنند اما در آن کشورها نیز می توان نشانه
ظهور شما را دید.
4-خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
قلمرو زبانی : دیرینه : قدیمی
قلمرو ادبی : عشق با آزار خویشاوندی دارد: تشخیص / خویشاوندی داشتن: کنایه از ارتباط نزدیک داشتن ،
هم نوع بودن
قلمرو فکری : می خواستم از دوریِ تو اظهار رنجش و ناراحتی کنم اما یادم آمد که رنج و عشق با هم رابطهی
عمیق و دیرینه دارند.) باید سختی عشق را تحمل کرد.(
۵-در هوای عاشقان پر می کشد با بی قراری آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
قلمرو ادبی : کبوتر چاهی: استعاره از قلب دوستداران امام زمان )عج( / پر کشیدن : کنایه از شیفته بودن /
سینه: مجاز از دل .
قلمرو فکری : عاشقان و مومنان در آرزوی ظهورت ، با بیقراری و اضطراب تو را می جویند.
شعرخوانی : صبح بی تو
38 جزوه فارسی2 / تهیهکننده: نصراله احمدیمهر
10 -ناگهـان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
قلمرو ادبی : شهر : استعاره از آرمان شهر / گشودن قفل : کنایه از بین بردن ظلم/ قفل تیرگی : تشبیه/ تضاد:
قفل، کلید/ تیرگی: استعاره از هر نوع ظلم و ستم / آیینه: نماد صداقت، صمیمیّت
قلمرو فکری : آن کسی که حاکم کشور عدل و عدالت است ، ناگهان روزی ظلم و ستم را کنار می زند و ما را
نجات می دهد.