معنی متمکن در فارسی یازدهم
مترادف: توانگر- ثروتمند- دولتمند- غنی- متمول - ثابت- جای گزین- جای گیر- مقیم- دارای امکان- توانا- قادرمتضاد: مفلس- ندارمعنی: توانگر- توانا- توانمند