تو که مهربانی را گسترده می خواستی و انسانیت را ستایش می کردی
هیچکس چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله های رفیع عشق را
بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی کرد
و آنگاه که باید یاری می شدی،
هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود
دوستت دارم تا بی نهایت و دلم تنگ است برای تمام روزهایی که می توانستم با تو باشم و نبودم
********
حال من ماندم و غم از دست دادنت و یک دنیا خاطره از کودکیمان تا امروز....
چگونه با نبودنت کنار بیایم....
چگونه در غم نبودنت شریک شوم...
وقتی جای خالی ات را همه احساس می کنن...
********
آه یک سال تمام شد ...
من پله های پشت بام را جارو کرده ام
و شیشه های پنجره را شسته ام
آیا دوباره زنگ در، مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟
... و اکنون نگاهم از شیشه گذشت، به کوچه دوید
و روی سنگ نوشته مزارت ایستاد،
آه یک سال تمام شد!!
و دریغا که هیچکس جای خالی تو را در دل ما پر نکرد...
تو به همراه قاصدکان سبکبال رفته بودی
و ما اینک چقدر تنها ماندیم!!
********
که گمان داشت ...
که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد
روز ما را ز شب تیره بتر خواهی کرد
که گمان داشت که یک جمع در اندیشه تو
تو نهان از همه آهنگ سفر خواهی کرد
********
آغوش پر مهرت را میخواهم فقط همین ......
جایت خیلی خالی است در این شب یلدا پدر مهربان
********
بــاز دلتنــــــــــــگ و بی قــــــــــــرارم
و بــاز دلـــم به وسعــــــــــــــــــــت
سیــــاهی جاده ی احســاس گرفـــــت
با چشمــانی بارونـــــــــــــی
قلـــم به دســـت می گیــــرم
و می نویســـــم
... پـــــــــــــــــــــــــــــــدر یلدای بی تو صفا ندارد!
********
شب یلدای من آغاز شد….
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه…..
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
تـو که نیسـتی "یـلــــــــدا" بلـندترین شـب سال نیــست.....
اوج دلـــــتنگیـــــــست........
عزیز مهربونم.. هرلحظه جای خالیت حس میشه بینمون
همیشه بیادتیم
روحت شاد
********
در شهری که بوی از پدر نسیت نیست ...یلدا
چه فایده ...
جوانه ی درختان ...
نور خورشید ...
لباس نو ...
من تنها با تو شب یلدا را می خواستم ...
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است