شعر راه نیک بختی فارسی هشتم معنی
زین گفته سعادت تو جویم/ پس یاد بگیر هرچه گویم
از این گفته ها فقط سعادت و خوشبختی تو را می خواهم پس هرچه را که می گویم یادبگیر.
می باش به عمر خود سحر خیز / وز خواب سحرگهان بپرهیز
در طول عمر خود همیشه سحر خیز باش و از خواب صبحگاهی بپرهیز.
با مادر خویش مهربان باشد / آماده ی خدمتش به جان باش
با مادر خودت با مهربانی رفتار کن و با جان و دل آماده ی خدمت کردن به او باش
با چشم ادب نگر پدر را / از گفته ی او مپیچ سر را
همیشه با دیده ی ادب و احترام به پدرت نکاه کن و هیچ گاه از حرف هایش سرپیچی نکن.
چون این دو شوند از تو خرسند / خرسند شود از تو خداوند
اگر پدر و مادرت از تو راضی باشند خداوند هم از تو راضی خواهد بود.
چون با ادب و تمیز باشی / پیش همه کس عزیز باشی
اگر با ادب و تمیز باشی همه با احترام و عزت به تو نگاه می کنند.
می کوش که هرچه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد
تلاش و کوشش کن که هرچه استادت می گوید با سرعت و زرنگی یاد بگیری.
زنهار مگو سخن به جز راست / هرچند تورا در ان ضرر هاست
آگاه باش و هیچ وقت دروغ نگو حتی اگر در راستی برایت ضرر هایی باشد.
هر شب که روی به جامع خواب / کن نیک تامل اندر این باب
هرشب که در رختخواب میروی به کارهایی که کرده ای فکر کن.
کان روز به علم تو چه افزود / وز کرده خود چه بردی ای سود
فکر کن که آن روز چه چیزی بر علمت اضافه شده و از کارهایی که کردی چه سودی برده ای.
روزی که در آن نکرده ای کار / آن روز ز عمر خود مشمار
در آن روز که کار مفیدی انجام نداده ای آن روز را جز روز های عمر خود قرار نده.
ایرج میرزا
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است