- يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۲۸ ب.ظ
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی
چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
فصیح الزمان شیرازی