- سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۸ ق.ظ
متن در رابطه علاقه و گیتار
عشق و علاقه و گیتار یه ارتباط ی مستقیمی با هم دارند. هر دو میتونن به بشر متانت تن، هر دو میتونن ذهن بشر رو آروم کنن و هر دو میتونن هم پا تنهایی های بشر باشن.
🎸🎸🎸🎸
اگه میخوای یه گیتاریست ماهر بشی، می بایست با علاقه گیتار بزنی و با هر توشه زدنش، عشق و علاقه رو در تمام وجودت حس کنی. غیر از این باشه خیر اینکه نتونی گیتار رو حافظه بگیری بلکه خاطر می‌گیری ولی هرگز نمیتونی ماهر استارت به نواختنش کنی. زیرا گیتار یه ساز برای عاشقاست و برای ماهر زدنش صرفا می بایست دلداده باشی.
🎸🎸🎸🎸
علاقه برای اینجانب توی گیتار زدن مخفی گردیده. هنگامی که به سمت گیتارم میرم و اون رو برمیدارم و آغاز می‌کنم به زدنش، انگار معشوق در کنار اینجانب نشسته و داره با واژه و کلمه هاش ذهن اینجانب رو آروم میکنه و داره با کلام زدنش آرامشی وصف ناپذیر به اینجانب کادو میده.
🎸🎸🎸🎸
علاقه اینجانب گیتار منه و هر توشه که کسی بپرسه که تا حال دلداده شدی، صد در صد میگم آری و وقتی که پرسید کی میگم گیتارم که کنج خونمه و همراه تنهایی ها و دل آکنده از آشوبمه.
🎸🎸🎸🎸
اگه یه روز پر از استرس داشته باشم، یه روز مملو از درد و رنج، یه روزی که به هیچ عنوان بهم خوش نگذشته باشه، کافیه آخرش بیام و گیتارم رو بردارم. این گیتار با هر موسیقی ای که ساخت میکنه، عشقی به اینجانب میده که با این علاقه میتونم تموم درد و رنج هایی که توی روز کشیدم رو فراموش کنم.
🎸🎸🎸🎸
گیتار زدن برای اینجانب یک عشق، یک علاقه منده! هیچ زمان اذن نمیدم که کسی بخواد حرمت این عشق و علاقه رو از دربین ببره. هنوز هم موندم که بعضیا چطور میتونن بگن موسیقی حرومه؟! چطور میتونن بگن که موسیقی تو رو از آفریدگار بدور میکنه؟ چطور پس زمانی اینجانب مینوازم و گوش میدم اینطوری وجود ندارد؟ چرا این گیتار با موسیقی هاش هنگامی نواخته میشه یک علاقه منزه در اینجانب به وجود میاره! عشقی که منو به پروردگار نزدیک خیس میکنه.
🎸🎸🎸🎸
گیتارم رو میزنم خیر برای اینکه دیگر افراد به به و چهچه کنن و ازم تعریف‌و‌تمجید کنن بلکه میزنم به خیال و خاطر عشقی که به اون دارم. همراه و رفیق تنهایی های اینجانب گیتارمه. خیلی اوقات خیلی رفیق ها که انتظارش رو نداشتم پشتم رو خالی کردن ولی همین گیتار برام موند و یه جهان آوا که میتونستم باهاش بنوازم.
🎸🎸🎸🎸
میان اینجانب و گیتارم یک ارتباط ی خیلی عمیق پنهان است! ارتباط ای که مدرن ها به اون میگن عشق و علاقه. بعضا وقتا از ته دل پروردگار رو شکر می کنم که سبب ساز شد اینجانب هم عشق و علاقه رو در زندگیم فهم و شعور کنم. آری درسته! اینجانب دلداده گیتارم شدم، دلداده کارم شدم. گیتار زدن برای اینجانب یک علاقه محضه که خداوند رو صدها توشه شکر می‌کنم که سبب ساز شد مسیر معاش اینجانب به سمت گیتار زدن بره.
متن در رابطه هر که گیتار میزنه
هر کس گیتار میزنه، گواهی ادب روحش رو امضاء میکنه. در عجبم که برخی ها میگن موسیقی سبب ساز میشه ذهن و سرازیر بشر به هم بریزه. اینجانب و گیتارم هر توشه که به هم رسیدیم، با همون موزیک ها سخن هایی رو به هم زدیم که تنها و تنها ادب محض بود. اون سخن ها همون موسیقی ها بودن. خوشحالم که یک گیتاریستم و با موسیقی های گیتارم صحبت دلم رو می زنم؛ کلام هایی که سرشار از آرامشه.
🎸🎸🎸🎸
بعضی وقتا به کسایی که گیتار میزنن حسودیم میشه. آخه اونا یه چیز خوشگل خوی میکنن به اسم موسیقی. موسیقی ای که میتونه ادب قلب و روح باشه. حسودیم میشه به کلیه اونایی که با گیتار زدنشون میخونن! آخه میدونم که پشت این خوندنا چقدر درد پنهان است که با هر توشه زدن گیتار و خوندن تلاش میکنن این درد ها رو فراموش کنن. و چه یار و همدم وفاداریه گیتار که هر باره هم سبب میشه اونا تمام دردهاشون رو یادشون بره.
🎸🎸🎸🎸
اینجانب یک گیتاریستم و مثل تمامی که شغل دارن، گیتار زدن هم شغل منه. البته میدونین فرق شغل اینجانب با سایر مشاغل چیه؟ عوض این که از اینجانب تحت عنوان یک شخص شاغل حافظه بشه، به جای این که در جاهای یگانه برم آغاز کنم به گیتار زدن، عوض اینکه از اینجانب تحت عنوان یک هنرمند حافظه بشه، مجبورم برای سیر کردن شکمم برم تو خیابونا گیتار بزنم. تو خیابونایی که مردم صبر خودشونم ندارن و بدون چاره میشن به موسیقی اینجانب و گیتارمم گوش کنن. کاش روزی ادراک بشه که گیتار یه وسیله هنری و گیتاریست هم یک هنرمنده که جای هر دوشون توی خیابونا وجود ندارد.
🎸🎸🎸🎸
گیتار زدن گردیده معاش اینجانب. به نظرم هر هرکس گیتار داره، زندگیش با همون گیتارش خلاصه میشه. ما گیتاری ها معاش زیاد پیچیده ای نداریم، معاش خیلی مبهمی نداریم؛ معاش ما درست شده از یک روز و یک شب و یک گیتار که با این آسانی خوب بلدیم عمرمون رو راز کنیم.
🎸🎸🎸🎸
کسایی که میخوان به طور ماهر گیتار بزنن، می بایست بدونن که برای گیتار زدن عشق و علاقه به موسیقی کفایت نمیکند و می بایست یک عشق و علاقه به گیتار هم وجود داشته باشه. هر کس شیفته موسیقیه میتونه یک سری و یکسری ساز دیگه رو هم گزینش کنه، البته هنگامی که گیتار رو تحت عنوان سازگاری گزینش میکنه، بایستی به اندازه ی موسیقی به سازگاری هم عشق داشته باشه تا بتونه شایسته ترین موسیقی ها رو بنوازه در غیر اینصورت این عمل براش قابلیت و امکان پذیر وجود ندارد.
🎸🎸🎸🎸
گیتار زدن یک مهارته و خوش به اکنون اون هر کس این مهارت رو داره. خیر برای اینکه یک هنرمند به اکانت میاد، خیر برای اینکه میتونه از روش هنرش پول به دست بیاره، خیر برای اینکه میتونه زیباترین صحبت ها رو در قالب موسیقی بزنه بلکه تنها برای اینکه میتونه متانت رو به خودش کادو بده. دنیای ما مالامال گردیده از ذهن هایی که آکنده‌از گرفتاری می باشد و مملو‌از آشوبه؛ مالامال گردیده از ذهن هایی که نیاز به وقار دارن و هرگز هم رنگ این ادب رو نمیبینن. البته گیتاریست ها با همون گیتار زدنشون یک وقار پهناور به خودشون کادو میدن. آرامشی که با هیچ چیز خیر و خوبی قابل مقایسه وجود ندارد.
متن در رابطه گیتار و تنهایی بشر
انسان تو تنهایی هاش هیچی نداشته باشه ولی صرفا یدونه گیتار داشته باشه. ساز گیتار میتونه براش حکم هزارتا انسان رو بازی کنه که اون رو فهم میکنن و صحبت دلش رو میفهمن. ساز گیتار میتونه سا‌عتها به سخن دلت گوش کنه و یک توشه هم به خیال و خاطر صحبت های دلت توبیخت نکنه. این ساز توی تنهایی هات میتونه یار و همدم و رفیقت باشه. تو با موسیقی هایی که با سازت به صدا در میاری با گیتارت کلام می زنی. کلام هایی که بعدها موندگار میشن و از اونها تحت عنوان اثر ها هنرمندانه تو خاطر خواهند شد.
🎸🎸🎸🎸
به نظرم اگه میخوای یک گیتاریست خوب بشی، می بایست از تنهاییت لذت ببری و تلاش کنی بیش تر فقط باشی. تنهایی یه فضای عاشقانه و مختص رو برات به وجود میاره و همین دور و بر سبب میشه که شایسته ترین موسیقی ها به ذهنت بیان. برای گیتاریست ماهر شدن، یک تنهای ماهر بودن هم لازمه که هر موقع بخوای صرفا بشی و در خلوت خودت استارت به نواختن نوا های دلت کنی.
🎸🎸🎸🎸
گیتارم رو بر می دارم و غرق در تنهایی هام میشم. فراموش می کنم همگی جهان رو؛ کلیه نامردی هاش رو؛ همگی از پشت شمشیر زدن هاش رو. صرفا دلداده تنهاییم و گیتارم میشم. توی اون تنهایی دیگه پستی و نامردی وجود ندارد! در اون تنهایی تنها عشق و علاقه موج میزنه؛ عشقی ک میان اینجانب و گیتارمه.
🎸🎸🎸🎸
فکرش رو بکن! سوای همگی دردها و مشکلات، صرفا بر ساحل، گیتارت رو در بیاری و روی یک صندلی راحتی بشینی. فکرش رو بکن که دم دم های صبح هم باشه و دریا با موج های گوناگون و صدای زیباش گوشت رو نازونوازش بده. اون موقع تو لم بدی رو اون صندلی و سردی شن و ماسه های پایین پات رو لمس و بادی که فیس ات رو مهرورزی میکنه شم کن . گیتارت رو برداری و سازت رو کوک کنی و آغاز کنی به زدن. چه آرامشی به وجود بیاد توی تنهایی ای که در بین تو و دریا و گیتارته.
🎸🎸🎸🎸
تنهایی که گیتار می زنم، گیتارم و موسیقیش منو میبرن به یک مهاجرت! سفری که در خیالاتم رخداد میفته. سفری که منو میبره به اتفاقای خوب پیشین ام؛ به اتفاقات لذت بخشی که قراره در آینده بیفته و اتفاقای خیر و خوبی که همین حال قراره برام چهره بده. با گیتار و تنهایی هام اینجانب میتونم آینده رو ببینم! میتونم قبل رو ادراک کنم و میتونم حالم رو بفهمم. اما حقیقتا چه رازی پنهان می‌باشد دربین گیتار و تنهایی؟
🎸🎸🎸🎸
توی تنهایی هات و گیتار زدنات، صرفا هر که مخاطبته، صرفا و صرفا خودت هستی. اونجا میتونی موسیقی دلت رو آغاز به نواختن کنی. موسیقی ای که باهاش خوف از این نداری که سایر قراره چجوری قضاوتت کن یا این که در موردت صحبت بزنن. صرفا و تنها مینوازی و از نواختنت لذت می بری. چه حالی داره این گیتار زدنه! چقدر شم خوب بهت میده.
🎸🎸🎸🎸
به نظرم تمام خواننده ها و موزیسین هایی که تونستن اثر ها نیکی از خودشون اخلاق و رفتار کنن، با تنهایی خودشون صلح و دوستی کردن و رفتن تو تنهایی و از بس غرق در لذت و علاقه از معاش بودن، این موسیقی های قشنگ و به یادماندنی ازشون اخلاق گردیده که در بین همگی هم دارای شهرت گردیده.
متن در رابطه گیتار زدن برای سایر
درسته که تنهایی گیتار زدن خیلی خوبه البته یه وقتی لازمه تا برای سایر هم این گیتار نواخته بشه. گهگاه دوست داری آرامشت رو با سایر تقسیم کنی. می بایست بدونی که‌این تقسیم وقار برای اینجانب که گیتاریستم یعنی نواختن گیتار برای سایر. اینکه اونا موقع گیتار زدن اینجانب دیده هاشون رو میبندن و میرن به یک دنیای دیگه برای اینجانب کافیه که بفهمم آرامشم رو با اونها تقسیم کردم.
🎸🎸🎸🎸
فکرش رو بکن زمانی رو که تو استارت کردی به گیتار زدن و سایر دورت توده شدن و آغاز کردن به زمزمه کردن آهنگی که می زنی. این لحظه میتونه شایسته ترین لحظه ی معاش یک گیتاریست باشه! آخه سایر به موسیقیش و سازگاری اعتنا کردن و اینقدر غرق در اون شدن که حتی اون رو زمزمه میکنن. یک گیتاریست حقیقی و دلداده شاید هیچ گاه دوست نداشته باشه که‌این لحظه تموم بشه.
🎸🎸🎸🎸
شنیدن صدای ساز گیتارم لیاقت میخواد و هر کسی لیاقت این رو نداره که صدای اون رو بشنوه. گهگاه کسایی که میرن تو خیابونا و گیتار میزنن رو تبهکار می‌کنم! مجرم به اینکه به گیتار توهین میکنن. آخه هر کسی شایسته این وجود ندارد که ساز گیتار رو گوش کنه! هر کسی هنوز به اون سکو نرسیده که بخواد موسیقی وقار بخشی که از گیتار نواخته میشه رو بشنوه.
🎸🎸🎸🎸
هر توشه که یک موسیقی رو با گیتارم تموم می کنم، سایر ازم خواهش میکنن که مجدد با گیتارم آغاز به نواختن کنم. چه عشقی داره این گیتار که هر کسی رو شیدا خودش میکنه؟! حتی کسایی هم که با این ساز شناخت ندارن اینقدر از شنیدن موسیقی ای که با اون نواخته میشه لذت میبرن که میخوان بارها اون موسیقی رو گوش تن.
🎸🎸🎸🎸
زمانی میخوای در میان سایر گیتار بزنی، می بایست دیده هات رو ببندی و تفکر کنی تنهایی و هیچ کس دورت وجود ندارد. وگرنه اگه بخوای برای دل سایر گیتار بزنی، ممکنه موسیقیت خوب از آب در نیاد. تو بایستی برای راضی کردن دل خودت بنوازی خیر راضی کردن دل سایر. می بایست دقیقا همون چیزی رو آغاز به نواختن کنی که دلت بهت میگه. اون موقع میتونی سایر رو هم از خودت راضی کنی. این رمز پیروز شدن تو گیتاریست شدنه.
🎸🎸🎸🎸
گیتار زدن حقیقتا هنرمیخواد. اینکه دیده یک عالمه انسان به دست تو باشه که چی میخوای بنوازی حقیقتا سخته. اندیشه اینکه مبادا سوتی بدی و مبادا سایر سازت رو مضحک کنن خیلی ذهنت رو سرگرم میکنه. البته درین حین تنها بایستی به ذهنت وقار بدی و بذاری که گیتار خودش تعیین کنه که چی میخوای بزنی. تو صرفا دستات رو ببر رو سیم هاش و آنگاه باهاش ملازمت و همراهی کن. اگه به سخن گیتارت گوش کنی، شایسته ترین سازها رو می‌زنی. سخن های گیتارت از دلت فی مابین
