اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

خدایا ...
بفهمان که بی تو چه می شوم اما نشانم نده !
خدایا ...
هم بفهمان و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ...

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺸﻤﺎﺭﺩ
ﺍﻣﺎ
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻪ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺸﻤﺎﺭﺩ ...

خدای اینجانب خداییست که درصورتی که سرش فریاد کشیدم
به جای این که با مشت به دهانم بزند
با انگشتان مهربانش نوازشم می نماید و میگوید
می‌دانم جز اینجانب کسی نداری . . .

ای گزاره بی کسان دانا را کَس
یک جو کَرمت تمام فهمیده را بَس
اینجانب بی کَسم و کسی ندارم جز تو
یا این که رب به فریاد اینجانب بی کَس رَس

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺭﺿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﯿﭻ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺭﺿﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﯽ ، ﻧﯿﺴﺘﻢ ...

میشنود صدایی به کوچکی صدای تورا ، \"خدایی\" که به بزرگی دنیا هستی میباشد ...

خدایا ....
دلم مرهمی می‌خواهد از متاع خودت !
نزدیـــک!
بی خطــــر!
بخشــــنده!
بی اینجانبّــــــــت!

کـسانی را می‌شناسم که با صدای بلند دعا میخوانند اما دستشان به ستاره ای نمی‌رسد !
البته افرادی می باشند که بی دعا باایمان دست می‌دهند ...

جاده های معاش را آفریدگار هموار می‌کند ؛ عمل ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست ...

کاش..
کاش\" باران \"بگیره
کاش\" باران \"بگیره و شیشه بخار کنه...
و اینجانب تمامی دلتنگیهامو شیوه ها کنم...
و با کناره آستین کلیه دلتنگی هامو تمیز کنم...
و... خلاص...!

خدایا تو می‌دانی آنچه را که اینجانب نمیدانم ...
در فهمیدن تو آرامشیست و در ندانستن اینجانب تلاطمها ...
تو خویش با آرامشت تلاطمم را آهسته ساز ...

زیبا ترین احساس زمانیست که یه رخداد خوب برات میفته و مطمئنی که اون رخداد خوب یه جایزه از طرف آفریدگار برای تو بوده ...

الهی !
خیر اینجانب آنم که ز سود نگهت دیده بپوشم، خیر تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.
در در صورتی گشوده نگردد، نروم گشوده به جایی.
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر رمز راهی. کس به جز تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی.
گشوده کن در، که جز این منزل من را وجود ندارد پناهی......!

ماجرا ای دارم!
غصه ام در دل آن جامانده
گاه گهگاه دل اینجانب می‌گیرد
اضافه تنگ غروب
در به عبارتی وقت آفریدگار نیزپر از تنهایست
جز خداوند نیز کسی صرفا وجود ندارد
وخدایی که در‌این نزدیکیست
در همین لحظه به هنگام طلوع
که اذان سردادند
اینجانب وضو خواهم ایجاد...
اشک چشمانم را
تابه راز خانه زیبای واقعیت برسم...

خداوندا
جاهلیت روز گذشته ، شور امروزم را گرفت !
جاهلیت امروزم را بگیِر تا شور فردایم را از دست ندهم ...

چه بسا آفریدگار هر گره ای که در فعالیت ما می اندازد همچو گره های قالی باشد که نهایتا قصد داراست با آنان نقشی قشنگ را بیافریند ...

خدایا ! ببخشای من را ...
آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم ...

اینجانب خدایی دارم ، که درین قربت میباشد
خیر در آن بالاها
کریم و مهربان ، خوب ، زیبا
فیس اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می‌گوید ، با دل کوچک اینجانب، معمولی خیس از حرف معمولی اینجانب
وی من‌را میفهمد ، وی من‌را می‌خواند ، وی من را می‌خواهد ...

اینجانب به عبارتی خاک خوشبخت
اینجانب به عبارتی فروغ هستم
پس چرا بعضی وقتها
این همگی از خداوند به دور هستم ؟

بدترین شم وقتی میباشد که خودت هم میفهمی که از خداوند به دور گردیده ای ...

تمامی چیز پر‌از خداست ؛ درخواست کن ، اعتقادوباور کن و اخذ کن ...

بعداز آفرینش بشر خداوند بیان کرد به وی: نازنینم بشر....
با تو رازی دارم!..
اندکی پیشترآی ..
انسان آهسته و با حجب و حیا ، آمد پیش
... تحت چشمی به آفریدگار می‌نگریست !..
محو لبخند ناراحتی آلود آفریدگار ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم انسان!!. ( قطره ای اشک ز چشمان پروردگار چکید ) !
حافظه اینجانب باش ... که بس تنهایم !!.
بغض بشر ترکید ، .. سیرتکامل هایش لرزید !!
به معبود اذعان کرد :
اینجانب به اندازه ی ....
اینجانب به اندازه ی گلهای پردیس .....خیر ...
به اندازه آسمان ..خیر ....خیر
اینجانب به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی اینجانب ، .. دوستدارت هستم !!
بشر ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و طاقت فرسا گام بر می داشت !...
راهی تاریکی مالامال پر نمک زمین ..
پایین لبهای پروردگار گشوده شنید ،...
نازنینم انسان !... خیر به اندازه ی تنهایی اینجانب ...
خیر به اندازه ی افق... خیر به اندازه ی گلهای فردوس !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو صرفا یادم باش !! نازنینم انسان....نبری از یادم....

کلیه را صدا زدم جز آفریدگار ...
هیچکس جوابم را نداد جز پروردگار ...

خدایا
میدانم خالی از تقصیر نیستم البته میخواهم از اینکه من را در هر هم اکنون دوست داری سپاسگذاری کنم !

یوسف مى دانست تمام درها بسته میباشند البته به خیال پروردگار و به آرزو وی حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش گشوده شد ...
\"در صورتی‌که تمام درهای عالم هم به رویت بسته شدند ، به طرف درهای بسته بدو زیرا خدای تو و یوسف یکیست\"

هر دری بسته شود ، جز در پرفیض معبود
این در منزل علاقه میباشد که گشوده میباشد هنوز

آفریدگار رحمان و رحیم مدام در معاش ما حضور دارااست و احترام و ارج نهادن به جایگاه و خانه خدا کریم را میتواند با متن و عکس پروفایل معبود در تلگرام و اینستاگرام و شبکه‌های‌اجتماعی را نشان داراست
خدا
دست های من را در اختیار گرفت
و مدتی
هردو ساکت ماندیم
عکس خداوند برای پروفایل
آفریدگار
هر چه دلم را خالی می‌کنم
گشوده مالامال می گردد از تو
خدایا …
من را ببخش به خیال درهایی که زدم
ولی منزل ی تو نبود
خدایا امروزمان سپری شد
فردای مان را با گذشتت شیرین کن
تا معبود می باشد
هیچ لحظه ای آنقدرسخت نمی‌شود
که نشود تحملش کرد !
شدنی ها را انجام بده و تمام نشدنی هایت را
به آفریدگار بسپار …
صحیح در لحظه پایان …
در نقط ی اوج تکیه و غایت ظلمت …
نوری نمایان می‌گردد، اعجاز ای چهره می‌دهد
و پروردگار از شیوه می‌رسد … !
عکس نوشته خداوند برای پروفایل
خدایا سنگ های گناهان ما‌را
از دهانه چشمه های موهبت خود کنار بزن
و دل های ما‌را سیراب زلال مهر خود گردان
توشه الها فانوس نورانیت را
در مسیرم همواره پر‌نور نگاه دار
که بی نوروروشنایی ایمانت
اینجانب در ظلمت و درماندگی ام …
خدایا !
چشمانم را می بندم و با آرامشی وصف ناپذیر از اعماق قلبم با غایت ایمان و یقینی که به تو ای خداوند و رحمتت که به تو ای خدای اینجانب و قدرتت دارم مثل مدام و تا مدام میگویم که خودم را به دستان لبریز مهر و اقتدار تو ای خدای مهربانم تا مدام می سپارم
و فقط آرامشم را، خوشحالی قلبم را
و عشق و علاقه و روشن بختی ام را
صرفا از تو می طلبم
ای ارحم الراحمین و ای قوی بی کران
علاقه خدا همواره سرازیر میباشد
البته قلب های ما به روی آن بسته اند
قلبت را در مشت پروردگار بگذار تا بتوانی اخذ داری
تا بتوانی یاور با کل به تپش در آیی، هماهنگ با کل
بعد از آن نه و برکتی عظیم قسمت تو می‌شود
آن سوی دلتنگی ها خداست
وقتی دلم انقدر گرفت و گرفت که نتوانستم بازش کنم !
دلتنگی هایم شیوه خویش را از چشمانم یافتند
نمیدانم چطور بود که صدایت را شنیدم البته
آمدم دینم را ادا کنم
عکس پروردگار با متن خوشگل
آفریدگار
خیر به قدر رویاها
بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که میبخشد
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ
ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮآنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ
ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻞ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ
خدایا ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ
عشق و علاقه رازی میباشد که صرفا باایمان می بایست ذکر کرد
خدایا
در انبوه خطاها و مانع ها
در خواستن ها و نرسیدن ها
در ترس های واهی جهان و ترسیدن ها
تمامی جا تو صرفا پناه دل بی پناه منی
تو که باشی کلیه ی مانع ها آسون میشن
با تو دلم آروم میگیره و به آینده دلم قرص میشه
عکس پروفایل درباره ی خدا
هر صبح پلکهایت بصل تازه از معاش را ورق می زند
سطر اولیه مدام این میباشد
پروردگار با اینجانب میباشد
امام علی (ع) :
خدایا این فخر من‌را بس که خدایی زیرا تو دارم
تو آن سیرتکامل ای که اینجانب دوست دارم
پس من‌را هم آن سیرتکامل گردان که تو دوست داری
درها برای افرادی باز می‌شوند
که جسارت در زدن داشته باشند
جسارت داشته باش
با آرزو، با علاقه، با محبت و با همت در بزن
مطلقا درها باز خواهند شد به سوی نوروفروغ
گهگاه پروردگار تمامی پنجره ها را می بندد
و همگی درها را قفل می‌نماید !
مطمئن باش آن خارج هوا طوفانیست
و آفریدگار در هم اکنون نگهداری از توست …
تمام غصه های عالم را میتوان با یک پاراگراف تحمل کرد
خدایا می‌دانم که می بینی
عکس نوشته با زمینه معبود
اندوهگین نشو زمانی کسی تلاشت را نمی بیند
و هنرت را شعور نمی نماید
طلوع خورشید چشم انداز ای تماشایی میباشد
البته بیش تر مردم، مدام ی معبود آن موقع صبح خواب میباشند
آرزو شایسته ترین سرمایه برای ادامه معاش میباشد …
باد با لامپ‌ خاموش کاری ندارد
در شرایطی که در مشقت هستی این را بدان که روشنی
خدایا به اینجانب بیاموز :
هر جا زخمی است مرهم باشم
هر جا تردیدی میباشد ایمان باشم
هر جا نا امیدی است آرزو باشم
هر جا ظلمات میباشد نور و روشنایی باشم
هر جا غمی میباشد شادمانی باشم
 چه خویش ساخته هایی که من‌را سوخت

و چه سوختن هایی که منرا تولید

ای خدای اینجانب ، من‌را فهمی عطا کن ، که از سوختنم

ساخته ای آباد از اینجانب بجا ماند . . .
متن و شعر های قشنگ و رمانتیک برای معبود

الهی تدبیر آبادی که در رویه نیفتم

و بصیرت آبادی که در چاه نیفتم

الهی پایی قریه که با آن کوی مهر تو پوییم

و زبانی قریه که با آن شکر آلای تو گوییم . . .
متن و شعر های خوشگل و رمانتیک برای آفریدگار

میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، داستان میگن واسه خداوند

پروردگار کنه همین شبا گفته بشه روایت ی تو واسه پروردگار . . .
متن و شعر های خوشگل و رمانتیک برای معبود

خدایا !

اینجانب چیزی نمی‌بینم

آینده نهفته میباشد

اما آسان ام زیرا تو‌را می‌بینم

و تو همگی چیز را . . .
متن و شعر های قشنگ و رمانتیک برای آفریدگار

با هر چه علاقه اسم تو‌را می اقتدار نوشت

با هر چه رود اسم تورا می قدرت سرود

بیم از حصار وجود ندارد که هر قفل کهنه را‍‍

با دست های پر‌نور تو می اقتدار گشود

متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای پروردگار

ای عبد تو مشقت بار بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی

هر دم که ترا دهم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیابی
متن و شعر های قشنگ و رمانتیک برای معبود

از تمام چیزایی که داری پروردگار رو غیر وابسته کن !

چی داری؟ هیچ

اکنون به کلیه نداشته هایت معبود رو بیش تر کن !

چه معدود داری؟ هیچ
متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای پروردگار

خدایا

تمامی عالم بخواد و تو بگی خیر

نخواد و تو بگی آره ، تمومه

همین که نخستین و پایان تو هستی

به محتاج تو محتاجی حرومه
متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای آفریدگار

و تو این مهربانم من را خاطر کن

آن دم که آفریدگار را قرائت می‌کنی

شاید به صداقت قلب پاکت

اینجانب نیز اجابت نحس . . .
متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای خداوند

خدایا

شکرت می کنم بخاطر نداشته هام

که اگه داشتم ارزششون رو نمیدونستم

شکرت می کنم بخاطر هیچ چیز و همگی چیز . . .

متن و شعر های خوشگل و رمانتیک برای پروردگار

خدایا

در شرایطی که بناست بسوزیم طاقتمان آبادی

و درصورتی که بناست بسازیم قدرتمان روستا
متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای پروردگار

در زمستان و خزان می‌گردیم

با نیت خوشحالی شان میگردیم

ذهن ها شهید مبارزه را ول کردیم

دنبال پلاک و استخوان می‌گردیم
متن و شعر های قشنگ و رمانتیک برای پروردگار

ای جـمـلـه بـیکـسـان عـالـم را کَـس

یـک جـو کرمـت تـمـام عـالـم را بـَس

مـن بـیکـَسَـم و کـسی نـدارم جز تـو

یا این که رب به فریاد اینجانب بی کَس رَس

برگرفته از مناجات طومار خواجه عبدالله انصاری
متن و شعر های خوشگل و احساساتی برای آفریدگار

به آفریدگار گفتم :

بیا دنیا را نصیب کنیم آسمون واسه اینجانب ابراش متاع تو

دریا فرآورده اینجانب موجش محصول تو ماه کالا اینجانب خورشید متاع تو …

پروردگار خندید و اذعان کرد :  تو بندگی کن ، همگی عالم متاع تو …

اینجانب هم متاع تو
متن و شعر های قشنگ و احساساتی برای معبود

خداوندا دستانم خالی ودلم غرق در آرزوهاست

یا این که با اقتدار بیکرانت دستانم را قدرتمند گردان

یا این که دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی کن . . .

شعر های احساساتی برای خداوند

پروردگارا

من‌را بینشی عطا فرما تا تو‌را بشناسم

و علم عطا فرما تا خویش را بشناسم

منرا صحتی عطا فرما تا از فعالیت لذت ببرم

و ثروتی عطا فرما تا محتاج نباشم

من را نیرویی عطا فرما تا در جنگ معاش فائق نحس

و همتی عطا فرما تا گناه نکنیم

منرا صبری عطا فرما تا موانع رو تحمل کنم

و طبعی عطا فرما که با مردم بسازم

من‌را بزرگواری عطا فرما که با دشمنم مدارا کنم

و بینشی عطا فرما تا زیباییهای دنیا را ببینم

من‌را عشقی عطا فرما تا تو و کلیه را دوست بدارم

و سعادتی عطا فرما تا خدمتگذار سایر افراد باشم

من را ایمانی عطا فرما تا اوامرت را اطاعت کنم

و امیدی عطا فرما تا از خوف و اضطراب بر کنار باشم

من‌را عقلی عطا فرما تا از خویش نگویم

و معنویتی عطا فرما تا معاش معنا داشته باشد

کوله بارت را ببند…

شاید این یکسری سحر زمان انتها باشد که به مقصد برسیم!

بشناسیم معبود را و بفهمیم که یک قدمت چه غافل بودیم.

شعر های رمانتیک برای معبود

آه خداوند؛

گفتم: خسته ام

گفتی: لا‌به‌لا تقنطوا اینجانب رحمه الله… از عفووبخشش آفریدگار ناامید نشوید(زمر/53)

گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره

گفتی: إن الله میان المرء و قلبه… معبود حائل میباشد بین آدم و قلبش(إنفال/26)

گفتم: هیچ کسی رو ندارم

گفتی: نحن أقرب إلیه اینجانب حبل الورید… ما از رک گردن به آدم نزدیکتریم(ق/16)

گفتم: البته انگار ابدا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی، اذکرکم… منو خاطر فرمایید،تا خاطر شما باشم(بقره/152)
 

    پروردگار را گفتم
بیا عالم را نصیب کنیم :
عرش برای اینجانب ابرهایش برای تو
دریا برای اینجانب موج هایش برای تو
ماه برای اینجانب خورشید برای تو

آفریدگار خندید و بیان کرد :
تو بندگی کن و آدم باش تمامی جهان برای تو …..
اینجانب هم برای تو
یعنی خویش درگیریم تو این روزا به نقطع ی عطف رسیده اما بازم کوتاه نمیام

در صورتی‌که تنهاترین صرفا نحس گشوده معبود می‌باشد

 وی جانشین تمامی نداشتنهاست

 نفرین ها و آفرین ها بی ثمر میباشد

 در‌حالتی که کلیه رفتار گرگهای هار شوند

 و از عرش هول و عناد بر سرم بارد

 تو کریم و مهربان جاودان زخم نا پذیر اینجانب هستی

 ای پناهگاه ابدی

 تو می‌توانی جانشین تمامی بی پناهی ها شوی

شرایط کنونی که تو مانع ها هستم به یادتم ،نمیگم با تمام وجود ارامشو احساس می کنم ،طبیعی هم می‌باشد زیرا خالص نیستم

هر قدر که خالص خیس احساس

اضافه میفهممت

و امیدوارم تا رفتنم

و وصال به تو

خالص سزاوار تو باشم