اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

نقاشی که گوش خود را برید

نقاشی که گوش خود را برید

نقاشی که گوش خود را برید

 ون گوگ نقاش سرشناس هلندی در اواخر عمر خود، گوش چپ خودش را برید. دو قصه در مورد علت بریده شدن گوش وی موجود هست.

وَنسان وَن گوگ، در ۳۰ مارس سال ۱۸۵۳ در زوندِرت در استان برابانت شمالی هلند، نزدیک مرز بلژیک چشم به جهان گشود.

وی پسر آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. بابا و بابا بزرگش کشیش بودند و سه‌ تا از عموهایش دلال اثرها نگارگری. نام پدربزرگ و عموی وی نیز ونسان بود که به وی «عمو کنت» می‌اعلام کرد. همینطور ونسان اسم اخوی وسیع‌خیس او و فرزند اولیه خانواده بود که چندی بعداز به دنیاآمدن و 1 سال گذشته از میلاد ونسان درگذشته بود.

ونسان در سال ۱۸۶۹ نزد عمویش ونسان در یک بنگاه داد و ستد اثر ها هنری سرگرم به فعالیت شد و بعداز مدتی از طرف عمویش به لندن نبی شد. این روزگار نیکی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش طولانی تر پول در می آورد.

در همین زمانه وی دلداده دختر مالک‌منزل‌اش اگنی لویر شد البته از او پاسخ رد شنید. ونسان کم کم منزوی شد و به مذهب روی آورد. بابا و عمویش او‌را به پاریس فرستادند.

در آن‌جا بود که ونسان از این‌که با هنر مانند یک کالای مصرفی عکس العمل میکرد پشیمان شد و این روحیه را به مشتریان نیز منتقل میکرد تا این‌که در ۱۸۷۶ از عمل اخراج شد.

اعتقادوباور مذهبی وی به ندرت شدیدتر شد تا آن‌جا که به انگلستان رجوع و در یک مکتب به طور داوطلبانه و سوای حقوق به درس دادن سرگرم شد.

وی تصور می کرد در مسیر صحیح معاش قرار گرفته‌میباشد. این مکتب در بندر رمسگیت قرار داشت و این فرصتی بود تا ونسان یکسری برنامه ای از مناظر آن‌جا بکشد.

مدتی آن‌گاه جای مکتب عوض شد و ونسان هم به منزل برگشت و شش ماه را در یک کتاب‌فروشی به عمل درگیر بود، البته این فعالیت او را راضی نمی کرد و او طولانی تر وقت خویش را در اتاق پشت فروشگاه به پباده سازی و ترجمه انجیل به گویش‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می گذراند.

ونسان ون گوگ کار هنری خویش را تحت عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی آغاز کرد. هرچند وی در طول حیاتش در گمنامی به راز می برد و در تمام ارتفاع قدمت خویش فقط یک تابلو یعنی تاکستان سرخ را فروخت، البته اینک تحت عنوان یکی تاثیرگذارترین نقاشان پُست‌امپرسیونیسم (پسادریافتگر) شناخته می‌گردد.

تاکستان سرخ،

وی از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال انتها قدمت خود آفرید که دربرگیرنده بیش تر از ۹۰۰ نگارگری، بیشتراز ۱۱۰۰ پباده سازی و ۱۰ چاپ هست. بعضا از مشهورترین آن ها در ۲ سال نهایی عمرش کشیده گردیده‌اند.

ون گوگ در صدر ذیل تاثیر نگارگری‌های هلندی از رنگ‌های تیره و محزون استعمال میکرد تا اینکه اخوی جوانترش تئو، که به معامله تابلوهای نگارگری اشتغال داشت، ابعاد منجر شناخت وی با نقاشان دریافتگر شد. شناخت او با تکان‌های دریافتگری و نودریافتگری در پاریس پیشرفت هنری او‌را سرعت داد.

ون گوگ دلداده نگارگری از کافه‌های شبانه، مردم طبقهٔ کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل‌های آفتاب‌گردان بود. گروهٔ گل‌های آفتابگردان وی که تنی چند از آن ها از پر اسم و رسم‌ترین نگارگری‌هایش نیز محسوب میشوند مشتمل بر ۱۱ اثر است. خودنگاره‌ها و شب‌های پرستارهٔ او از سایر نگارگری‌های پر رنگٔ وی محسوب میشوند.

به‌دنبال، معروفترین نگارگری های ونگوگ را ملاحظه کنید.

ماجرای بریده شدن گوش ونگوک

پرتره ون گوگ بعداز براندن گوش چپ خویش 1889

(ون گوگ این نگارگری را از روی آینه به تصویر کشیده میباشد)

در رابطه اصل روایت تردیدی نیست و خویش نقاش هم در یک \"خودنگاره\" تصویر آن را کشیده میباشد. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درسته داشت، البته روز سپس که اورا در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ وی خالی بود و به خاطر نمی‌آورد چه بلایی به سرش آمده میباشد.

در رابطه چگونگی داستان کلام و حدیث زیاد میباشد و دو ماجرا بر راز لهجه‌ها میباشد:

اولیه: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به سفارش اخوی کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، یکسری ماه سپس به حزن روحی و افسردگی شدید در گیر شد.

وی در کابوس‌های وحشیانه و هذیان‌آلود دست و پا می‌زد و به عوالم جنون نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خویش صداهایی تحمل‌ناپذیر می‌شنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی، خویش را از شر گوش شل نماید.

دوم: ماجرا دیگر این میباشد که ون گوگ به یک روسپی به اسم راشل دل بسته بود و زیرا محصول و منالی نداشت به وی بدهد، به دلبر خویش عهد داده بود که به وی یک \"کادو باارزش\" نثار نماید، و این اما گوش خودش بود. برای این داستان گواه حقیقی و واقعی موجود هست، چون راشل حقیقتا گوش بریده را اخذ کرد.

مرگ ون گوگ

ون گوگ در پایانی سال معاش خویش یعنی ۱۸۹۰ به پزشک گاشه روانشناسی که پیسارو به وی معرفی کرده بود، مراجعه کرد. اولی برداشت ون گوگ از گاشه که رخ‌اش را نیز کشیده‌میباشد، این بود که پزشک معالج از خویش وی بیمارتر میباشد.

پرترهٔ دکتر معالج گاشه، ونسان این اثر را در آخری سال معاش خویش رفتار کرد، ۱۸۹۰

روز آپ تو دیت فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیق‌خیس میشد. با این حالا وی فقط در ۲ ماه آخری عمرش ۹۰ نگارگری برجای گذاشت.

ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در شهر \"اور سور اواز\" در فرانسه در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز آن‌گاه در مهمان‌سرای رَوو درگذشت.

ونسان نهایی احساسش را به اخوی خویش، که پیشین از مرگش بر بالین او آمده بود، این‌سیرتکامل خاطرنشان کرد: «ناراحتی برای مدام باقی خواهد ماند». شش ماه آن گاه تئو نیز درگذشت.

مبنی بر تصور عوام مردم، او قتل نفس کرده‌میباشد البته بر طبق پژوهش ها انجام یافته، مرگ او در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب بوسیله دو نوجوان مست انجام شده میباشد و او بعدا تصمیم گرفت که برای حفاظت از آن‌ها، مسئولیت رخداد را بر عهده بگیرد.

پژوهشگران معتقدند که گلوله با زاویه به نصیب فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده و خیر بطور بدون واسطه. در حالی که در چهره قتل نفس انتظار می‌رود گلوله به صورت بی واسطه به شخص اصابت نماید.

دانشمندان مبنی بر شواهد و طومار‌های بدست‌آمده معتقدند که ون‌گوگ نیت قتل نفس نداشته البته وقتی که با مرگ و یا این که خطر آن مواجه شد، خویش را تسلیم مرگ کرده‌میباشد.

او صرفا یک ده سال انتها قدمت خویش را به طور رشته‌ای سرگرم نگارگری بود و اکثر تابلوهایی که سبب ساز آوازه وی گردیده‌اند در زمان سه سال پایان عمرش یعنی سال‌هایی که همیشه گرفتار حمله‌های عصبی و افسردگی بود، کشیده گردیده‌اند.

امروز اکثری از مردم برخی از این تابلوها را می شناسند و در‌پی معروفترین نگارگری های ونگوگ را ملاحظه کنید:

شب لبریز ستاره، گل‌های آفتابگردان، ایوان کافه در شب، درختان سرو .... و گفته می گردد که «گندم‌زار با کلاغ‌ها» آخری اثر ون گوگ میباشد.

شب مالامال ستاره،

شب مالامال ستاره بر فراز رودخانه رُن، ۱۸۸۸

گل‌های آفتابگردان؛

حیاط کافه در شب؛

گندم‌زار با کلاغ‌ها، نهایی نگارگری ونگوگ؛

وی دوست داشت تابلوهایش تاثیر بدون واسطه و حاذق اوکی‌یوئه‌های ژاپنی را داشته باشند که بسیار تحسینشان میکرد.

امید داشت هنر صاف و بی آلایش‌ای بیافریند که خیر صرفا هنرشناسان متمول را خوش بیاید، بلکه مایهٔ شادی و تسلای خیال و خاطر همگی بشر‌ها باشد.

گفته می شود که «گندم‌زار با کلاغ‌ها» آخری اثر ون گوگ میباشد، لکن پیرامون این مقاله، دربین محققان هنر اختلاف لحاظ موجود هست

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی