اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

چرمه : اسب به ویژه اسب سفیدرنگ

چالی : پرنده‌ای مشابه گنجشک ولی پهناور‌خیس از آن

چامه : شعر، شعری که با آواز خوانده میگردد.

چشمه : مکانی که آب زیرزمینی در آنجا به صورت طبیعی در سطح زمین ظواهر می شود.

چکامه : شعر به ویژه قصیده.

چکاوک : پرنده‌ای خوش آواز و مقداری وسیع‌خیس از گنجشک که تاج بر رمز دارااست.

چکاوه : چکاوک

چلچله : پرستو

چمان : معنا: آن که می‌خرامد و با کرشمه جنبش می کند، با ناز و کرشمه، رونده، راهوار، آن که یا این که آنچه با کرشمه تکان می‌نماید، با ناز

چمانه : کاسه شراب

چمن : زمین سبز و خرم، گلشن و پارک مرغزار؛ اسم گیاهی از تیره‌ی غلات.

چمن رای ها : زینت دهنده گلشن، باغبان، آنچه موجب زیبایی و آراستگی گلشن و پارک میباشد.

چمن افروز : آن که یا این که آنچه زینت دهنده چمن میباشد، اسم یکسری مدل گیاه علفی که گل آذین قرمزرنگ آن‌ها به صورت تاج خروس میباشد، تاج خروس

چمن چهر : آن که فیس‌ای خوشگل زیرا گلشن و پارک دارااست.

چمن ناز : زیبارویی که دارنده ناز و عشوه و کرشمه میباشد.

چنور :  گیاهی خوشبو مشابه به گردید، که در برخی از بخش ها کردستان می روید.

چهرآذر :  آذرچهر، دارنده فیس‌ای زیرا حریق

چهرآرا : آراینده صورت

چهرآزاد : اسم جد اسپهبد بختیار پسر فرمانروا فیروز ساسانی

چهرزاد : نژاد و اصیل، کنیه هما، دختر بهمن در شاهنامه

چهرمینو : آن که رخ‌ای قشنگ زیرا پردیس دارااست.

فیس : روی، فیس

رخ گل : آن که صورت‌ای خوشگل زیرا گل داراست.

چوک : چشمه

چیترا : نژاد

چیچک : گل

چیستا : اسم فرشته علم و معرفت

چیلانه : درخت عناب

چیکا : نوعی پرنده

چام : ناز و عشوه

چیستا: فرشته علم و خرد