- شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۲۳ ب.ظ
فهرست نام های زیبای دخترانه با پ. همه نام های دختر آغاز شده با پ را در یک لیست مشاهده فرمائید
پارمیس (اَعلام) اسم دختر بردیا که زنِ داریوش (نخستین) بود. پارمین (پار + مین ) 1- تکه یا این که قطعهای از بلور ؛ 2- (اَعلام) اسم زنِ داریوش. پانته آ (اَعلام) 1- زن زیبایی از همسایه شوش که زیباترین زن آسیا به شمار میرفت؛ ... پانیا در معنای حافظ و محافظ. پانیذ (= پانید)، پانید. شکر پدیده 1- (در فلسفه) آنچه حادثه میافتد یا این که موجود هست و میتوان آن را تجربه کرد؛... پرتو 1- شعاعی که از مرجع نورانی یا این که گرما ساطع میگردد، درخشش، تلألؤ، نور و روشنایی؛ ... بهشت 1- (= پردیس)، فردوس؛ 2- (در قدیم) (در ساختمان) فضای سبز و گل کاری شدهی ... پرژین (کردی) پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز دور باغ ها. پُرسا پرسنده، کاوش گر، پرسشگر. پرستش 1- (نام مصدر از پرستیدن)، پرستیدن؛ 2- (در قدیم) خدمتکاری. پرستو (در پهلوی، parastuk) پرندهای با جثهای مقداری بزرگتر از گنجشک و سیاه و س... پرگل دارنده گلهای بسیار. پرنا (در قدیم) پرنیان، پارچه ابریشمی دارنده نقش و نگار. + پرنیان 1- و 2- پرند (= پرن، پروین) 1- (در قدیم) نوعی پارچهی ابریشمیِ معمولی و فارغ از نقش و نگا... پرندیس (پَرَن + دیس (پسوند شباهت))، 1- مشابه به پَرَن ش پَرَن؛ 2- (به مجاز) زی... پَرَنسا (پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا ... پرنگ 1- نور و روشنایی و برق چاقو؛ 2- (در عربی) فِباهوش؛ 3- پَرَند، رُبد، جوهر، گوهر؛ ... پرنوش (در قدیم) (به مجاز) 1- شیرین؛ 2- خوشگل؛ 3- دوست داشتنی. پرنیا (= پرنیان)، ( پرنیان. پرنیان 1- (در قدیم) پارچهای ابریشمی دارنده نقش و نگار؛ 2-نوعی پارچهی حریر که ... پروا 1- خوف، مجال و دوره پرداختن به کاری؛ 2- (در قدیم) فراغت و آسایش؛ 3-(د... پروانه 1- حشرهای با تن کشیده و باریک و بال و پرهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارن... پرور 1- پرورش دادنِ کسی یا این که چیزی، رشد دادن؛ 2- (به مجاز) مقاله یا این که موضوعی را ر... پروشات (= پروشاتو= پاروساتیس) 1- (در پارسی باستان puršātu) در معنای پُرشاد؛ 2-... پروین (اوستایی) 1- (در نجوم) مدلای از شش ستارهی براق در رخ فلکیِ ثور؛ ... پروین دخت 1- دختری که صاحب و مالک رخای مانند پروین میباشد؛ 2- (به مجاز) زیبارو. پری 1- (تمدن عوام) موجودی لطیف و بسیار خوشگل و نیکوکار و نامرئی که گاه خویش... پری چهر 1- فرشته رو، خوشگل مثل پری؛ 2- (به مجاز) زیبارو (ی). پری صورت (= پری چهر)، ( پریچهر. پری چهره (= پری چهر)، ( پری چهر. پری زاد (در قدیم) 1- پریزاده، آنکه از نژادِ پَری میباشد؛ 2- (به مجاز) زیبارو. پری سیما (فارسی ـ عربی) (= پری چهر)، ( پری چهر. پری بشاش قشنگ روی خنده رو و خرم. پری گل گل رویی زیرا پری و فرشته. پری ماه زیباروی ماه مانند. پری ناز 1- آن که زیرا پری ناز و کرشمه دارااست؛ 2- کنایه از قشنگ و خوش کرشمه و ناز. پریا (پری + الف نام ساز)؛ همانند پری. پریان 1- منسوب به پری؛ 2- ملائکه؛ 3- (به مجاز) خوشگل. پریدخت (پری + دخت = دختر)، 1- دختر پری فیس؛ 2- (به مجاز) زیبارو. پریسا (پری + سا (پسوند شباهت))، 1- قشنگ مانند پری؛ 2- (در قدیم) (در فرهنگ وتمدن عو... پریسان (پری + سان ( پسوند شباهت))، 1- زیرا پری؛ 2- کنایه از قشنگ روی میباشد. پرینا (کلمه و واژه مرکب از لبریز = نرمی و لطافت + ین نسبت + الف نام ساز) به معنای «به ... پرینوش [پری = جان دار قشنگ و درستکار نامرئی؛ (به مجاز) زیبارو و دارنده اندام ظری... پریوش (پری + وش (پسوند شباهت))، مانند پری در زیبایی. پگاه 1- بامداد، سحر؛ 2- (در قدیم) هنگام بامداد. پوپک (در قدیم) هدهد، پوپوک. پوران (پهلوی) 1- (= بوران) سرخ، گلگون؛ 2- (اَعلام) 1) اسم یکیاز دختران خسرو... پوران دخت (پوران + دخت = دختر)، 1- دختر سرخ و گلگون؛ 2- (به مجاز) زیبارو؛ 3- (اَ... پونا 1- (= پودنه و پونه) (در گیاهی) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانوادهی ... پونه (در گیاهی) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانوادهی نعناع که برگها وگل... پویه 1- پروسه؛ 2- (در قدیم) تکان یا این که رفتن خیر به تندی خیر به آهستگی، دویدن. پیرایه 1- زیور و زینت؛ 2- طلا جواهرات، جواهر و مانند آن ها که تحت عنوان زیور و زینت به ... پیروزه (= فیروزه)، ( فیروزه. واحد اندازه گیری 1- هر کاسه یا این که مقیاسی دیگر از آن برای اندازهگیری مقدار معینی از هر چیز ... پینار (ترکی) در معنای چشمه. لینک و پیوند (بن مضارعِ پیوستن)، 1- پیوستن؛ 2- پیوسته بودن دو یا این که یکسری کس؛ 3- وصلت؛... |