- سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۵۴ ب.ظ
قرنطینه ...
ارباب گفته که از منزل کسی در نرود
دِه قرنطینه و با قفل کسی وَر نرود
همینطور گفته که وبتان مجّانیست
تا که در منزل کسی شکیباییاش رمز نرود
گاوتان مُرد در صورتیکه هم به درَک! هیچ کسی
بیرون از منزل پیِ یونجه و شبدر نرود
مؤمنان! کلّ عباداتِ جماعت تعطیل
روحانی هم عهدوپیمانِ شرف داده که منبر نرود
حقیقت عقد و عروسی گردیده موکول به سپس
بابت صیغه کسی جانبِ محضر نرود
کد خدا ذکر کرد خیر صرفا که شمال کثیفمیباشد
هیچ کس سمت قم و مشهد و بندر نرود
عاشقان در کف معشوق بمانند البته
عاشقی به دور برِ منزلی دلبر نرود
قسم دادهست که بهداشت به ما ماسک دهد
تا کسی سمت دو تا برگ چغندر نرود
مَردمِ دِه بخدا وضع و اوضاع حاد میباشد! امداد!!
تا که احوال از این مرحله بدتر نرود
کد خدا خسته شد و سُرفه کم آبی زد و اعلامکرد
بخدا آب گـَلو بود...! کسی در نرود
روحانی با خسته نباشید، دم گوشش اظهارکرد
سخن مجموعاَّهی این... خواهرمادر..! نرود!
شعر شوخی در رابطه قرنطینه, شعر راجعبه قرنطینه, شعر قرنطینه خانگی
شعر شوخی در رابطه قرنطینه
گفتم کرونا آمده از چین و ز ووهان
کثیف گردیده شهـرِ قم و راءسِ سوهان
گفتا که عجب! اینهمه شهر میباشد چرا قم؟
یک دفـعه بگوئیـد که سوهان نخورینان!
گفتم که خیر،خواستهِ اینجانب این میباشد که موقتا
تا قـم نشِتابید که سوهــان بخرینان
شاید کرونا آمده کشورایران که بگوید
بهداشت مهم میباشد رعایت بکُنینان
بیخود نروید جایی در حالتیکه، فعالیت ندارید
رفتید در صورتی، ماسک بصورت بزَنینان
با آب و مقداری مایعِ صابون خانگی بشوئید
دستانِ لطیفِ خودتان را، وخیزینان
هنگامی که رسیدید به هم ، روی نبوسید
بوسیدنتان هیچ !، به هم دست ندینان!
در جمعی در حالتیکه عطسه زدید وکُخه کردید
راز را به یقه و کُنالچه ببَرینان
در لحظهٔ مالامال وسوسهٔ پول شمردن
انگشت به آبِ لب و لوچه نچشینان
درسینه در صورتیکه گشته نفَسهای شما تنگ
با تحمیل به حلـقِ کَـسِ دیگـر نَدَمینان
روزمره درین زمان در حالتیکه دوش نگیرید
بیش تر از خویشِ ویروسِ خطرناکترینان
زیرا در همدان بوده یکی از آیتمِ مثبت
در حدود هــر آیتمِ مشکوک، نَشینان
بازارِ خرافاتِ وطن یکسره داغ میباشد
بی نتیجه اِسپند بر حریق نکشینان
تا نادر نشده زحمتِ ویروس از کشورایران
با وحشتتان، جانبِ دریا ندَوینان
درخانه بمانید در شرایطی که قحطی ماسک میباشد
گفتند نبوده ست و گفتم که نَگینان
ورنه دمِ عید نوروز و ابتداِ طبیعت
میواس٘ت که یک ماه قرنطینه بشینان
بیهوده نترسید البته گر نگرانید
در خدمتتانم چو به سینا بِرسینان
اینجانب پزشکِ \"موحد\"م و پیوسته در اورژانس
مالامال لبریز گردیده ام تا کـه شـما وَرنپرینان
دکتر معالج اصغر موحد
شعر مزاح در رابطه قرنطینه, شعر در زمینهی قرنطینه
شعر مزاح در رابطه کرونا
در کوچه و بازار اکنون خبری وجود ندارد
در منزل بمانید که خارج خبری وجود ندارد
عید میباشد علیرغم ناراحتی و غصه بخندید
همین سال شمال و لب کارون خبری وجود ندارد
هر نوع گردیده دسته فرمائید که فردا
از پنبه و از روغن و صابون خانگی خبری نبست
از مسجد و از مکتب موقتاً بگریزید
در کعبه و در محل پرستش آمون خبری وجود ندارد
المنه لله که درِ میکده گشوده میباشد
از محکمه و حاکم و ضابطه خبری وجود ندارد
ای روضه خوان در این برههی حساس کنونی
یک ماه نرو پشت تریبون خبری وجود ندارد
هرکس خبری دارااست ازو گشوده بگوید
دیریست از آقای فریدون خبری وجود ندارد
مسلم حسن شاهی
شعر جوک در رابطه قرنطینه, شعر دربارهی قرنطینه, شعر قرنطینه خانگی
شعر در رابطه قرنطینه
شنیدم کرونا از کشورایران زمین
ارسال کرد پیکی به دربار چین
رسید و لهجه پیش خاقان گشود
به چینی خداوند را حمد نمود
اوهاهی اوهاهو هیامی هیو
هوه هو مهاهی هیاوی تیو
قضا خواست مارا به کشور ایران موفقیت
و اما یار ،، ماهان،، موفقیت
به عبارتی روز در قم فرود آمدیم
و مابین مردم فرود آمدیم
چنان گرم مارا پذیرا شدند
گمانم که دلبسته ی ما شدند
نزد دست رد هیچ برسینه مان
نکردند حتی قرنطینه مان
ز تهران و تبربز تا شهر ری
نکردند الکل به ما اسپری
ندیدم مریضی خطابم نمایند
به ضلعِ چپ خویش حسابم نمایند
وزیران به ما دچار گشته اند
اما در شگفتم چرا گشته اند
انگیزه ابتلای وزیران نبود
جسارت به قشر مدیران نبود
اما سالها باقی مانده تا همچنان
درارم راز از فعالیت ایرانیان
به جان خودم سیرتکامل ای نادرند
که در چرخه مرگ هم تاجرند
درین هیرو ویری که ما آمدیم
و در راس شهر اردو زدیم
به کل الکل و ماسک نادر شد
به هر کناره ای خبرپراکنی باب شد
به یک باره شد نرخ صابون خانگی گران
دلم سوخت از بهر صابونیان
چنان بلبشویی شد اندر کرج
که از بیخ و بن معاش شد فلج
یکی از اعلامکرد معالجه پیاز میباشد و سیر
که تایید کرده ست فرد وزیر
یک کدام از اندیشه تجویز ،بهنوش، بود
که داروی معالجهِ ما توش بود
یکیاز خاصیت فلان چیز اظهار کرد
ز بابونه با چای و گشنیز خاطرنشان کرد
و تا روحانی این روایت را شنفت
کلیپی ارسال کرد در پیج و بیان کرد
هر آنکس نشد سیر از جان خویش
نماید روغن و پنبه در کان خویش
منرا تاب آزار این کردار وجود ندارد
بفرما دراین برهه فرمان چست؟
نبی را اعطا کرد جواب پکن
کماکان در آن خطه اردو بزن
برو رفتار بدبخت را نفله کن
به عبارتی قشر جان مشقت بار را نفله کن
مبادا روی سمت مسئولها
روی یک گام سوی خرپولها
که کشورایران به بازار ما آشناست
خریدار بنجلترین محصول ماست
چو جمهوری اسلامی ایران نباشد پکن هم مباد
و در دخل ما یک تومَن هم مباد
نبی سنایی