- پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۳۹ ب.ظ
پرهام جان
چه آرامشی در من است وقتی با منی
و چه آشوبیده ام بی تو !
دور نشو، مرا از من نگیر
من حوالی با تو بودن را دوست دارم
متن دوستت دارم پرهام جان
پرهام جان
چه آرامشی در من است وقتی با منی
و چه آشوبیده ام بی تو !
دور نشو، مرا از من نگیر
من حوالی با تو بودن را دوست دارم
پرهام جان
دوست دارم از ته دل٬ دلی که پر پر میزنه
دلی که ساز عشقتو از همه بهتر میزنه
دوست دارم حتی اگه یه شب به خواب من نیای
عاشقتم مثل همه حتی اگه منو نخوای
پرهام جان
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
دوستم داری ؟ را از من بسیار بپرس !
دوستت دارم را با من بسیار بگو
پرهام جان
من، تو را
به اندازه قاطعیتی که مانندش را
در تمام عمرم نداشته ام
دوست دارم!
و تو
به اندازه تمام باید هایی که در طول زندگیت
هرگز نشنیده ای
به این دوست داشته شدن محکومی !
پرهام جان
دوست ترت دارم، از هر چه دوست
ای تو به من، از خود من، خویش تر
دوست تر از آنکه بگویم چقدر
بیشتر از، بیشتر از، بیشتر …
پرهام جان
بودنت را دوست دارم …
وقتی پنجه در کمرم حلقه میکنی
و به آغوشت سفت مرا میفشاری
و
وادارم میکنی به هیچ کس فکر نکنم جز تو …!
پرهام جان
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که
یک نفر احساست رو بفهمد
بدون اینکه مجبورش کنی !
پرهام جان
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا به زندگی
دلبسته می کند …
پرهام جان
تو
دوست داشتنی ترین
نسخه ای هستی
که میشود پیجید
به دست و پای زندگی من
که هی قد بکشی تو لحظه هایم
و حالم را خوب تر کنی
پرهام جان
چشمانت را می بوسم که گریسته اند برای عشق
لبانت را
که سکوت کرده اند برای عشق
و گونه هایت را
که از عشق داغ است
برای دل بی تابت اما چه می توانم کرد
جز دوست داشتن تو …
پرهام جان
و من تو را
به نهایت ممکن دوست داشتن
به بی نهایتی عشق دوست دارم
پرهام جان
یقین دارم
تو را دوست دارم
من، تو را صادقانه دوست دارم
تو را به دور از غرور
به دور از ریا
مثل کودکی به دور از دروغ
تو را مثل نیمه دیگر جان
مثل لحظه اولین دیدار
اولین بوسه، اولین آغوش
من، تو را عاقلانه دوست دارم
پرهام جان
دوست داشتن آدم ها را
می توان از توجه آنها فهمید !
وگرنه حرف را که همه می توانند بزنند …
پرهام جان
جوری دوستت دارم
که انگار در این شهر
فقط همین یک نفر موجود است
و انگار مرا خدا
به دوست داشتنت اجبار کرده
راهی ندارم جز اینکه دوستت داشته باشم
پرهام جان
متن دوستت دارم
گاهی لازم است دقایقی در شلوغی زندگی و سرکار به کسانی که دوست داریم اختصاص بدیم، گاهی فرستادن یک متن دوستت دارم عاشقانه می تواند روابط های محکمی از عشق و دوست داشتن را بین دو نفر ایجاد کند
از اصل سوپرایزی برای عشق خود غافل نشوید
پرهام جان
تو
دوست داشتنت را به من بسپار ؛
تا با تار و پود جانم ؛
بهترین
تن پوش عشق را برایت ببافم
پرهام جان
نه طبقِ مُد دوستت دارم
نه به حکم سنت !
همه چیز بنا بر فطرت است
” خوب ها ” دوست داشتنی اند
مثل تـــــو
پرهام جان
تو بهترین هدیه خدا و دلیل زندگی منی
برای تموم لحظاتمون ازت ممنونم
و همیشه دوست دارم بهترینم
پرهام جان
من
چیزی از تو نمیخواهم
جز یک آغوش برای نفس کشیدن
یک دوستت دارم برای نمُردن عشقم
پرهام جان
در بلندترین جای شهر
دوستت دارم را
فریاد می زنم
جایی که بادها صدای مرا در گوش خیابان ها بپیچانند
و پرندگان
ادامه دوست داشتن مرا پرواز کنند
پرهام جان
همیشه دوستت دارم را نباید گفت
گاهی دوستت دارم را باید
نامه …
شعر …
قصه نوشت
گاهی دوستت دارم را باید نگاه شد
آغوش گرم شد
گاهی دوستت دارم را باید اشاره شد
قهوه ریخت
هدیه داد
پرهام جان
بگذار آهسته آهسته بگویم
دوستت دارم
می خواهم این دوست داشتن
به درازا بکشد …
پرهام جان
چقدر خوب است
آدم یکى را داشته باشد
که هر روز بگوید
دیوانه، من تو را
دیوانه، دیوانه، دیوانه وار دوست دارم
پرهام جان
و اگر می نویسم، دوست دارم بدانی
در خلأ دنیای بی جاذبه از نبودنت، عجیب معلقم
می چرخم و می چرخم و می چرخم
و در چشم های ناباور یک سرگردان دلتنگ
کسی را می بینم شبیه خودم
که هنوز عاشق کسی ست شبیه تو
وجودی سایه وار و حضوری کمرنگ
حضوری بسیار بسیار کمرنگ
که نوشتن برایش منصرف می کند مرا
از مرگ و نبودن
پرهام جان
دوست داشتن
به تعـداد دفعات گفـتن نیست !
حسی است ؛
که باید بـی کلام هم لمس شود …
پرهام جان
از دور تو را دوست دارم!
بی هیچ عطری
آغوشی، لمسی
و یا حتی بوسه ای
تنها دوستت دارم
از دور !
پرهام جان
چای را که آوردی
خودت هم بنشین
من چای را
قند پهلو دوست دارم
پرهام جان
بگذار آهسته آهسته بگویم
دوستت دارم
می خواهم این دوست داشتن
به درازا بکشد …
پرهام جان
دوستت دارم
و این را روزی هزاربار
برایِ خودم تکرار می کنم
و سرمست می شوم از داشتنت .. !
همین که بودنت سهم مَن است
مَن خوشبخت ترین آدم روی زمین اَم
پرهام جان
با تو بودن را دوست دارم
گمان نمی کنم عبارت بهتری
برای بیان چنین احساسی
به دیگران وجود داشته باشد
پرهام جان
خیلی دوستت دارم
ده تا !
مثل روزهای کودکیمان
عمیق، پاک و بسیار …
پرهام جان
تو را دوست دارم
بی آنکه علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …
پرهام جان
از بس که دوستت دارم
فکر می کنم
دیگر هیچ دوست داشتنی
همرنگ دوست داشتن های من نیست !
تو معنی تمام رنگ های دنیایی …
پرهام جان
چه آرامشی در من است
وقتی با منی …
و چه آشوبیده ام
بی تو !
دور نشو
مرا از من نگیر …
من حوالی تو بودن را دوست دارم
