اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

معنی کلمات درس بازرگان و پسران

از حوادث روزگار بسیار چیزها آموخته بود.
از اتّفاقات و حوادث زمانه خیلی چیزها یاد گرفته بود. (با تجربه شده بود.)

اندوختن مال از راه پسندیده و تالش برای مراقبت از آن.
جمع کردن و ذخیره کردن ثروت و دارایی از راه درست و پسندیده و سعی و تالش برای نگهداری و مراقبت از آن.

هر که در این چند خصلت، کاهلی بورزد، به مقصد نرسد.
هر کس که در این چند ویژگی، تنبلی کند، به مقصد، سرانجام و هدف خود نم یرسد.

اگر مالی به دست آوَرَد و در نگهداری آن غفلت ورزد، زود تهیدست شود.
اگر ثروت و پولی بهدست بیاورد و در حفظ و نگهداری آن کوتاهی کند، زود فقیر می شود.

هر که در اندوختن مال دنیا فقط برای خود تالش کند، در ردیف چارپایان است.
هرکس در ذخیره کردن مال دنیا فقط برای خودش تالش کند، مثل حیوانات و چارپایان است.

فروغ آتش را هر چه تالش کنند کم شود، باز هم شعله ور تر می گردد.
روشنایی و پرتو آتش را هر چقدر هم تالش کنند که کم شود، دوباره روشنتر و شعله ور تر می شود.

دانه هنگامی که در پرده ی خاک نهان است، هیچ کس در پروردن آن تالش نکند چون سر از خاک برآوَرد و روی
زمین را آراست. معلوم گردد که چیست، در آن حال، بی شک آن را بپرورند و از آن بهره گیرند

معنی کلمات بازرگان و پسران

 

بازرگان : تاجر
حوادث : رویدادها – پیش آمدها
گرد خود : دور خود
معمولا : بیشتر اوقات
مقام : مرتبه
اندوختن : جمع کردن ، پس انداز کردن – ذخیره کردن
خصلت : خلق و خوی – صفت کاهلی : تنبلی – سستی
روی برگرداند : برگردد – پشت کند – پشیمان شود
اسباب : سبب ها – علت ها
مراقبت : نگهداری
غفلت : بی توجهی ، بی اعتنایی
تهیدست : فقیر – مسکین
چارپایان : حیواناتی که دو دست و دو پا دارند
خشنود : راضی – شاد
بکوشید : سعی کرد – تلاش کرد
کسب : درآمد – کار
فضیلت : نیکویی – برتری
گمنام : بی نام و نشان
شناخته شده : در این جا معروف
فروغ :روشنایی – پرتو
نیکویی : خوبی ، پسندیده بودن
نهان : مخفی
آراست : زینت داد
پروردن : پرورش دادن – تربیت کردن
معلوم : مشخص
بهره گیرند : استفاده ببرند
بی شک : بی تردید – بی گمان موذی : آزار دهنده
هلاک : نابود

کلمات مخالف بازرگان و پسران

با تجربه : کم تجربه – بی تجربه بسیار : کم
نیک : بد
تهیدست : ثروتمند
زود : دیر
اندک : بسیار
گرسنه : سیر
شاد : غمگین – ناراحت
گمنام : معروف – مشهور
نهان : آشکار

کلمات هم خانواده بازرگان و پسران

تجربه : تجارب
جمع: مجموع – جامع
محافظت : حفاظ – حفظ
مقصد : مقصود – قصد
غفلت : غافل
فضیلت : فاضل – فضل
معلوم : علوم – علم
هالک : هالکت – مهلک

منبع

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی