اسم نوشته مجله سرگرمی و تفریحی

عکس نوشته،عکس پروفایل،تعبیر خواب،طراحی اسم

شعر دگر ره چنان شد هنر آشکار

شعر دگر ره چنان شد هنر آشکار

 

‍ بررسی  شعر‌خوانی:دلیران و مردان ایران‌زمین                 صفحه ۱۰۹

قالب شعر : مثنوی

لحن :حماسی

وزن :فعولن فعولن فعولن فعل

بیت۱:چو هنگامۀ آزمون تازه شد              دگرباره ایران ،پُر آوازه شد

قلمرو زبانی:

هنگامه:زمان

تازه شد:فرا رسید   

پُرآوازه:مشهور

ردیف:شد

تازه،پرآوازه :قافیه

قلمرو ادبی:

ایران :مجاز از مردم ایران

قلمرو فکری:

معنی:وقتی زمان آزمون تازه ای فرارسید،بار دیگر ایران مشهور و معروف شد.

 

بیت۲:از این خطّۀ نغز ِپدرام پاک              و زین خاکِ جان‌پرور تابناک

قلمرو زبانی:

خطّه :سرزمین

نغز :خوش، خرم،نیک

پدرام : نیکو و آراسته،شاد

تابناک : روشن

جان پرور:روح‌بخش،زندگی‌بخش(صفت فاعلی مرکب مرخم)

پاک و تابناک:قافیه

این خاک جان پرور تابناک  :این :صفت اشاره./خاک:هسته/جان پرور و تابناک:صفت

قلمرو ادبی:

خاک : مجازاً : کشور ایران

خاک و پاک :جناس

قلمرو فکری:

معنی:از این سرزمینِ نیک آراستۀ پاک و از این خاک روح بخشِ روشن،

این با بیت بعدی موقوف المعانی است.

 

بیت۳:از این مرز فرخندۀ مردخیز               کُنام پلنگانِ دشمن‌ستیز

قلمرو زبانی:

مرد خیز و دشمن: ستیز قافیه

کنام : آشیانه ی حیوانات

مرز :هسته

فرخنده:مبارک/صفت بیانی

مرد خیز: پروراننده مردان قهرمان

قلمرو ادبی:

کنام:آشیان،اینجا:وطن،استعاره

پلنگ :استعاره و مجاز با علاقه مشابهت:قهرمانان

بیت آرایه تشخیص دارد.

 

قلمرو فکری:

معنی:از این مرز خجستۀ پهلوان پرور ،از این جایگاه مردمی که مانند پلنگ با دشمن می جنگند.

بیت۴:دگر ره چنان شد هنر آشکار          کز آن خیره شد دیده روزگار

قلمرو زبانی:

دگر ره : دوباره،بار دیگر

هنر: مهارت و فضیلت

روزگار : واژه دو تلفظی

روزگار: مشتق

خیره : متحیّر و سرگشته

قلمرو ادبی:

تشخیص: دیده روزگار

خیره شدن:کنایه از متحیر شدن

تشخیص: دیده روزگار

خیره شدن:کنایه از متحیر شدن

روزگار: مجاز از مردم جهان

واج آرایی در صامت /ر/

بیت اغراق دارد.

قلمرو فکری:

معنی:دوباره چنان هنر و کار نیک آشکار شد که مردم جهان از آن حیرت کردند.

بیت۵:دلیران و مردان ایران‌زمین           هژیران جنگ‌آور روز کین

قلمرو زبانی:

هژیر :هوشیار و چابک/صفت شیر

هژیران: افراد سزاوار ستایش

کین :دشمنی

جنگ آور :صفت فاعلی مرکب

موقوف المعانی با بیت بعد

و : حرف عطف

قلمرو فکری:

معنی:مردم شجاع و پهلوانان ایران،نیکانِ جنگجوی روز دشمنی،

 

بیت۶:خروشان و جوشان به کردار موج             فراز آمدند از کران فوج‌فوج

قلمرو زبانی:

خروشان و جوشان : صفت فاعلی

کردار : مشتق

کران:طرَف

فراز آمدن : نزدیک شدن. رسیدن

فوج : گروه. دسته

فوج فوج از نظر دستوری: قید

قلمرو ادبی:

به کردار: ادات تشبیه

موج: مشبه به

وجه شبه: خروشان و جوشان.

بیت اغراق دارد

فوج و موج: جناس ناقص

قلمرو فکری:

معنی: مانند موج خروشان و جوشان از هر سو گروه گروه گرد هم آمدند.

بیت۷:به مردی به میدان نهادند روی              جهان شد از ایشان پُر از گفت‌و‌گوی

قلمرو زبانی:

گفت و گوی: اسم مشتق _ مرکب

به مردی :با مردانگی

مردی: مشتق «یای مصدری»

پر از گفت وگو: مسند /شد :فعل

به مردی:قید . به معنی مردانه

روی نهادند : فعل مرکب

قلمرو ادبی:

روی نهادن به میدان:کنایه از رفتن به جنگ

جهان: مجاز از مردم جهان    

قلمرو فکری:

معنی:مردانه وارد جنگ شدند و همۀ جهان دربارۀ آن ها صحبت می کردند.آوازه مردانگی آن‌ها در بین مردم دنیا پیچید.

بیت۸:که اینان ز آب و گل دیگرند                 نگهبان دین،حافظ کشورند

قلمرو زبانی:

ویژگی حماسه :زمینه ملی و قومی دارد.

مرجع ضمیر اینان:دلیران و مردان ایران زمین

این بیت ۳ جمله دارد.

قلمرو ادبی:

بیت اغراق دارد.

ز آب و گل دیگر:کنایه از تفاوت داشتن با دیگران

نگهبان و حافظ: تناسب معنایی

آب و گل :از عناصراربعه(مراعات)در این بیت مجاز از خلقت

قلمرو فکری:

معنی:که این انسان ها مثل دیگران نیستند، آنها نگهبان دین و حافظ کشور هستند.مردم ایران به دین و کشور خود اهمّیّت می دهند.

بیت۹:بداندیش را آتش خرمن‌اند              خَدَنگی گران بر دل دشمن‌اند

قلمرو زبانی:

را:حرف اضافه =برای بداندیش...

در صورت فک اضافه گرفتن=آتش خرمن بداندیشند.

بداندیش:صفت مرکب

خدنگ: نوعی درخت که چون چوبش محکم است از آن تیر درست می کنند.

بد اندیش: بدخواه

قلمرو ادبی:

خدنگ :مجاز از تیر

آرایه تشبیه: در هر دو مصرع

آتش و خرمن :تضاد معنایی

گران :ایهام؛ ۱-سنگین ٢-محکم

قلمرو فکری:

معنی:مثل آتشی که خرمن را نابود می کند،دشمن را از بین می برند و چون تیری ناگوار بر دل دشمن، اورا آزار می دهند.

پیام بیت: دشمن ستیزی

بیت۱۰:ز کس جز خداوندشان بیم نیست          به فرهنگشان حرف تسلیم نیست

قلمرو زبانی:

نیست:در هر دو مصرع یعنی وجود ندارد وفعل اسنادی به حساب نمی آید.

بیم :ترس

ویژگی حماسه:زمینه قومی و ملی دارد.

شان در مصراع اول جهش ضمیر و نهاد در مصراع دوم مضاف‌الیه

به: در معنای حرف اضافه« در»

قلمرو ادبی:

فرهنگ: آرایه ایهام دارد .

حرف: مجاز از سخن

قلمرو فکری:

معنی:تنها از خدای خود می ترسندو در فرهنگ آنها تسلیم وجود ندارد.

پیام بیت :سازش ناپذیری.

بیت۱۱:فلک در شگفتی ز عزم شماست            مَلَک، آفرین‌گوی رزم شماست

قلمرو زبانی:

آفرین گوی: صفت فاعلی

عزم و رزم : قافیه

عزم : اراده

قلمرو ادبی:

عزم و رزم : جناس ناقص

در شگفت بودن فلک:آرایه تشخیص و اغراق دارد.

فلک و مَلَک: تناسب و جناس

قلمرو فکری:

معنی:آسمان از ارادۀ محکم شما متعجّب است و فرشته،جنگیدن شما را تحسین می کند.

بیت۱۲:شما را چو باور به یزدان بود          هم او مر شما را نگهبان بود

قلمرو زبانی:

«را» در دو مصرع فک اضافه(باورِ شما)،(نگهبانِ شما)

بود: به معنی داشتن

چو: اگر که ؛چنان چه

قلمرو فکری:

معنی:زمانی که شما به خداوند ایمان داشته باشید،پروردگار خودش نگهبان شما خواهد بود.

پیام بیت: ایمان به خدا سبب محافظت از شما می شود.

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی