- سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۲۷ ب.ظ
در این مطلب برای شما داستان درخت علم را بازسازی کنید نگارش ششم صفحه ۹۳ آماده کردیم دوستان نظرات خود را برای ما کامنت کنید.
حاکمی را خبر میدهند که درختی خیره کننده در هندوستان است که در صورتیکه کسی میوه ی آن را بخورد، هیچ وقت کهن سال نمیشود.
حاکم یکیاز نزدیکان خود را برای یافتن چنین درختی، به سوی هندوستان، روانه مینماید. آن فرد، بعداز جست و جوی بسیار به نتیجه ای نمیرسد
و با هر که در این باره گفت و گو میکند با تمسخر و ّ تعجب، روبه رو میشود. عاقبت، ناامید میگردد و قصد برگشت مینماید؛ البته پیش از اینکه بار
سفر بندد با دانشمندی روبه رو می شود و باشگفتی از او جواب میشنود: این درختی که تو میگویی و درپی آن هستی، به عبارتی درخت علم
میباشد .
شیخ خندید و بگفتش َ ای سلیم *** این درخت علم باشد ای علیم
تو به صورت رفته ای،ای بی خبر *** زان ز شاخ معنی ای، بی بار و بر
گه درختش نام شد، گاه آفتاب *** گاه بحرش نام شد، گاهی سحاب
ِ آن یکی کش صد هزار آثار خاست *** کمترین آثـار او، عمر بقاست