- شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۳ ب.ظ
پرنده ی زیبایی دید که بال هایش نگارنگ بود کالغ با خودش گفت اگر من هم حوض پر از رنگی
را پیدا کنم می توانم با آن پرهایم را نقاشی کنم و زیبا بشم .بالخره کالغ یک سطل رنگ را دید و
خودش را درون آن انداخت انقدر بال بال زد تا پدر و مادرش فهمیدند در خطر افتاده و او را از
سطل رنگ بیرون آوردند و گفتند تد زیبایی خودت را داری همین که کالغ مهربان و باخالقی
باشی باعث می شود همه تو را دوست داشته باشند .