- يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۱۶ ب.ظ
هم خانتواده حاضر:حضور-محضر
مخالف حاضر:بادی -غایب- بادیه نشین- نامهیا- گذشته- نامستعد-
معنی حاضر:فراهم آماده- پیدا- باشنده- در دسترس-حی- شهرنشین- شاهد- زمان حال- موجود- اکنون- آماده- مستعد- فراهم- دردسترس- مهیا-
هم خانتواده حاضر:حضور-محضر
مخالف حاضر:بادی -غایب- بادیه نشین- نامهیا- گذشته- نامستعد-
معنی حاضر:فراهم آماده- پیدا- باشنده- در دسترس-حی- شهرنشین- شاهد- زمان حال- موجود- اکنون- آماده- مستعد- فراهم- دردسترس- مهیا-
مخالف استقلال: وابستگی
معنی استقلال:خودسری آزادسری، خودسالاری، خودایستایی، خودمختاری آزادی،
معنی استقلال به انگلیسی:Independence
متضاد نکوهیده:ستوده
معنی نکوهیده: ملامت کرده شده - سرزنش شده - ناپسندیده- ناقص -عیبناک - مقصر- ناپسند- بد - ناقص
مترادف:نامقبول بد- ناستوده- ذمیمه- نادلپسند- زشت- ناپسندیده- مذموم- مکروه- مطرود-
هم خانواده عوامل:عملیات عامل اعمال معمول تعامل عمل معامله اعمال
معنی عوامل:کارداران- دست اندرکاران -سازه های
هم خانواده حیران:تحریر متحیر حیرت ریحان
معنی حیران:هاج و واج- سرگردان- سرگشته- حیرت زده آسیمه- مدهوش- خیره- مبهوت- درمانده- متحیر- سرگشته-