-
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ق.ظ
-
۱۳۴۸۳
دانلود رمان پرنسس و کوتوله ها کامل به صورت pdf
امتحان میان ترمه و باید نمره کامل بیاری
چون اصلا نمره کلاسی نداری ....
با خوردن زنگ انگار دنیا رو بهم دادن....
نهال_چشم خانوم...درسمو میخونم
نگاه بدی بهم انداخت و خداکنه بلندی گفت که باعث خنده بعضیاشد
ساغر_حالا حرص بخور....چقدر گفتم
اینقدر خودتو درگیر رادین نکن...بابا همو دوست دارید قبول...بگو بیاد نشونت کنه
این مسخره بازیا چیه
حالا خوب شد افت تحصیلی کردی؟هوم
نهال_خفه شو ساغرحوصله ندارم...
زود از مدرسه بیرون زدم و جای همیشگی وایسادم منتظر رادین...
نیم ساعتی صبرکردم ولی انگار قصد اومدن نداشت...
لابد کاری واسش پیش اومده بود ....
راه خونه رو درپیش گرفتم...
*...*...***...***
لباسامو عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم
گوشیمو برداشتم و شماره رادین رو گرفتم
هرچقدر منتظر موندم جوابی ازش نگرفتم
کلافه غلتی روی تخت زدم و پیامی براش نوشتم
"سلام رادینم کجایی؟نگرانتم امروزم نیومدی دنبالم...حالت خوبه؟"
سند کردم براش...پیام تحویل داده شد
منتظر بودم تا جوابی ازش بگیرم
ولی هرچقدر صبرکردم هیچی نیومد
باصدای مامان که برای ناهار صدام میزد از اتاقم بیرون رفتم
پشت میز نشستم و مشغول خوردن شدم
باحرف بابا غذا توگلوم پرید و باترس به مامان چشم دوختم...
#دستنوشتهheart
پرنسس و کوتوله ها
#نهال_46
بابا_نهال اوضاع مدرسه چطوره؟!
خوبه؟
لیوان دوغمو کمی نوشیدم تا لقمه توگلوم رد بشه
صدامو صاف کردم
نهال_اره باباجون...چطور مگه
بابا زیر چشمی نگاهی به طرف مامان انداخت و لب زد
هیچی...میخوام فردا بیام مدرست...یکم حال و احوال درستو بپرسم....میخوام خوب درس بخونی این دوسال باقی مونده رو تا بتونی دانشگاه خوبی قبول بشی....
ترس به جونم افتاده بود....دستی به موهام کشیدم
جرات مخالفت کردن نداشتم....
نهال_باشه باباجون
تشکرکردم و وارد اتاقم شدم
صدای ماشین رادین به گوشم خورد...
سریع رفتم توتلگرام و براش دو سه تا استیکر فرستادم
به ثانیه نکشید انلاین شد و سین کرد....
شروع کردم از ماجرای مدرسه و بابام گفتن....
هیچی نمی گفت فقط میخوند....
معلوم نیست چش شده
مغموم برنامه رو بستم که زنگ خورد
"شاهزاده من"
با دیدن اسمش بی تاب صداش وصل کردم
رادین_سلام عزیزم...
نهال_سلام...خوبی رادین؟چرا صدات گرفتس
رادین_چیزی نیست نفس رادین...امروز یکم کار شرکت زیاد بود عزیزم
توهم درستوبخون....ازاین بعد دیگه همش نباید انلاین باشی منم وسط روز مزاحمت نمیشم
تو الان باید تنها چیزی که برات مهم باشه درست باشه
فهمیدی؟!پس درستو بخون منم دورا دور حواسم بهت هست
مثل بادکنک خالی شدم....نمیفهمیدم
مگه میتونستم یک روز ازش دور باشم
باصدای تحلیل رفتم اسمشو صدا زدم