منوی اصلی
درباه وب
آخرین مطلب
تبلیغات متنی
مقدمه
حس قشنگیه یکی نگرانت باشه،
یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده.
سعی کنه ناراحتت نکنه، حس قشنگیه…
وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده عزیز دلم رسید؟ قشنگه: یهو بغلت کنه،
یهو . . . تو ی جمع .. در گوشت بگه دوست دارم، بگه که حواسم بهت هست.
حس قشنگیه ازت حمایت کنه،وقتی حق با تو نیست… آره…
دوست داشتن همیشه زیباست!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
ملودی
کانالای ماهواره رو بالا و پایین میکردم که مامان اومد و کنارم روی مبل نشست.
زدم شبکه ی پی ام سی تا یکم آهنگ گوش بدم.
یهو آهنگ ممنوع از تتلو پخش شد.
" آدم بی رگ بی خاصیته"
یهو مامان دستمو گرفت و گفت:
_ مثل بابات! بابات هم بی رگه هم بی خاصیت!
خندم گرفت ولی کنترلش کردم! امروز با هم قهر کرده بودن و مامان داشت اینجوری حرف میزد! وگرنه که عاشق هم بودن!
" مثل شوته تو تیرک هه
واسه اینکه پشت هم نیستیم
سره بردن همو می پیچیم
ولی دیگه این کارا ممنوع
ممنوعه، دیدن صورتی که سالها
مایه ننگ تن بوده
ممنوعه، اون که دو رنگه و پره عقده و کمبوده
گناه و فکره بهش ممنوع
اصن با ادم بد چشم تو چشم ممنوع"
مامان_ دیگه با عمه ات اینا چشم تو چشم نمیشم! والا. مگه نمی بینی میگه ممنوعه؟!
دیدم الان کل جد و آبادم رو به باد فحش میگیره واسه همین کانال رو عوض کردم.
مامان_ راستی ملودی و ملینا کجان؟!
پوکر فیس نگاش کردم و گفتم:
_ مامان من ملودیم! تو هم نمیتونی تشخیص بدی؟!
دستشو گذاشت زیر چونم و یکم چپ و راستم کرد و گفت:
_ عه؟ تو ملودی بودی؟ من فکر کردم تا الان دارم با ملیسا حرف میزنم!
خندیدم که گفت:
_ خب نگفتی؟؟ کجا رفتن؟؟
_ جایی نرفتن، خوابیدن!
_ آها...
پاشدم رفتم تو اتاق مشترکم با ملینا و ملیسا و روی تختم نشستم.
دیدم اینا مثل خرس خوابیدن و منم حوصلم داره سر میره واسه همین یه جیغ بنفش کشیدم و بیدارشون کردم!
ملینا_ چته باز؟؟
ملیسا_ روانی!
گفتم:
_ بچه ها من حوصلم سر رفته بپوشید بریم بیرون.
ملیسا_ نچ.. فردا امتحان داریم باید درس بخونیم.
با تمسخر نگاش کردم و گفتم:
_ چقدرم که ما میخونیم. ولتون میکردم تا خود فردا خواب بودین لای کتاب هم باز نمیکردین!
نگاهی به ملینا انداخت و گفت:
_ راست میگه.. بپوش بریم.
راستش ما با اینکه درس نمیخوندیم ولی باهوش بودیم... یعنی مطمئنم امتحان فردا رو بالای 18 میشیم. یه بار که معلم توضیح میداد و یه بار هم که از روی کتاب میخوندیم، فول میشدیم!
سه تایی رو به روی کمدامون که کنار هم بودن وایسادیم و همزمان گفتیم:
_ چه تیپی بزنیم؟؟
گفتم: